محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴

ای به من صدق و صفای تو دروغ

مهر من راست وفای تو دروغ

نالش غیر ز جور تو غلط

بر زبانش گله‌های تو دروغ

چند گویم به هوس با دل خویش

حرف تخفیف جفای تو دروغ

گوی چوگان هوس گشته رقیب

سر فکنده است به پای تو دروغ

چند اصلاح جفای تو کنم

چند گویم ز برای تو دروغ

وعدهٔ بوسه چه می‌فرمائی

می‌نماید ز ادای تو دروغ

سگت از شومی آمد شد غیر

گفت صد ره به گدای تو دروغ

گوئی ای ابر حیا می‌بارد

از در و بام سرای تو دروغ

راست گویم به هوس می‌گوید

ملک از بهر رضای تو دروغ

عاشق از بهر رضای تو عجب

گر نگوید به خدای تو دروغ

محتشم این همه میگوئی و نیست

به زبان گله زای تو دروغ