محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰

آخر ای سنگدل از کشتن ما چیست غرض

غیر اگر بی غرضی نیست تو را چیست غرض

تو جفا پیشه چو یاری ده اهل غرضی

پس ازین یاری و اظهار وفا چیست غرض

باز در نرد محبت غلطی باخته‌ای

ای غلط باز ازین مغلطها چیست غرض

گر به خوبان دگر پیش تو هم از پی غیر

گنهی نیست ز تهدید جزا چیست غرض

غیر را دوش چو راندی به غضب باز امروز

زین نهان خواندن اندیشه فزا چیست غرض

جوهر حسن بود حسن وفا حیرانم

که نکویان جهان را ز جفا چیست غرض

محتشم داشت فغان و تو در آزار او را

شاه را ورنه ز آزار گدا چیست غرض