حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴

چشمت که فسون و رنگ می‌بارد از او

افسوس که تیر جنگ می‌بارد از او

بس زود ملول گشتی از هم‌نفَسان

آه از دل تو که سنگ می‌بارد از او