هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸

دارم ز جدایی غزالی که مپرس

در جان و دل اندوه و ملالی که مپرس

گوئی چه بود درد تو دردی که مگوی

پرسی چه بود حال تو حالی که مپرس