انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷

به جان آمد مرا کار از دل خویش

غمی گشتم ز کار مشکل خویش

در آن دریا شدستم غرقه کآنجا

بجز غم می‌نبینم ساحل خویش

به راه وصل می‌پویم ولیکن

همه در هجر بینم منزل خویش

مبادا هیچ آسایش دلم را

اگر جز رنج بینم حاصل خویش

اگر کس قاتل خود بود هرگز

منم آن‌کس نخستین قاتل خویش