خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱

دل کوفته‌ام چو تخمکان ز آتش قهر

لب شسته به هفت آب ز آلایش دهر

تو بذر قطونا شدی ای شهرهٔ شهر

بیرون همه تریاک و درون سو همه زهر