خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰

در صبوح آن راح ریحانی بخواه

دانهٔ مرغان روحانی بخواه

یک دو جام از راه مخموری بخور

یک دو جنس از روی یکسانی بخواه

۳

ساغری چون اشک داودی به رنگ

از پری‌روی سلیمانی بخواه

دیدبان عقل را بربند چشم

چشم بندش آنچه می‌دانی بخواه

زاهدان را آشکارا می بده

شاهدان را بوسه پنهانی بخواه

۶

جام خم کن جرعه بر خامان بریز

عذر تشویر از پشیمانی بخواه

دست برکن، زلف بت‌رویان بگیر

پوزش خجلت ز نادانی بخواه

از سفالین گاو سیمین آهوان

عید جان را خون قربانی بخواه

گر به مستی دست یابی بر فلک

زو قصاص جان خاقانی بخواه