ای که چون شمس و قمر طلعت زیباست تو را
آیت حسن ازل روی دل آراست تو را
وصف روی تو همین است که استاد ازل
آنچنانی که تو خود خواستی آراست تو را
گرنه ای جنت موعود تو ای حور سرشت
از چه رو کوثر لب، قامت طوبی است تو را
طوق و تاج و مه و خورشید تو را شاید و بس
که ز رخ آیت شاهی همه پیداست تو را
نیست روزی که در این شهر دلی گم نشود
مخزن گم شده ها زلف چلپاست تو را
شیخ را عاقبت از مدرسه آورد به دیر
فتنه ها زیر سر نرگس شهلاست تو را
تا دهی روح به من، لب به تبسم بگشای
ای که بر کنج لبت خال مسیحاست تو را
هر که بیند رخت از خویش فراموش کند
این چه سری است که در طلعت زیباست تو را
یاد یاران بود ای دوست به دولت پیوند
بر همین خلق نکو نیز خدا خواست تو را
آیتی ذکر تو می کرد به هر محفل و بزم
شیخ هم معتقد شیوه شیواست تو را