خوش است موسم اردیبهشت و باغ صفا
علی الخصوص کند یار اگر به عهد وفا
بیا به طرف چمن تا گل از تو شرم برد
که پیش روی تو گل را کم است قدر و بها
بیا که بیشتر از هفته ای نخواهد بود
در این چمن گل و بلبل ز شوق نغمه سرا
شبی که ماه بر اشجار تابد اندر باغ
چه خوشتر است از دیدار یار ماه لقا
ز درس مدرسه نبود به غیر بحث و جدل
بیا به میکده بنگر طریق صلح و صفا
برو طبیب، طبیبم بود خدای که هست
به دست او دل یار و به دست یار شفا
تمیز میدهد آنکس میان عشق و هوس
که همچو آیتی از نور وحی یافت ضیا