ای باد اگر به مودت روزی گذار باشد
آهسته تر گذر کن کان کوی یار باشد
پیغام دردمندی با صد نیازمندی
برگو به نازنینی کز آن دیار باشد
کای دوست در فراقت از عمر سیر گشتم
تا چند روزگارم اینگونه تار باشد
سرها در آن نواحی با خاک راه یکسان
دلها در آن نواحی از غم فکار باشد
اول ز خاک کویش مشکین نما نفس را
بنگر که خاک آن کوی چون مشکبار باشد
چشمی به غمزه بینی عالم خراب کرده
زلفی که همچو روزم تاریک و تار باشد
طاووس دلفریبی صیدش به جلوه عنقا
آهو وشی که شیران او را شکار باشد
چهری که مهر پیشش از شرم زرد گشته
رویی که ماهش از رشک زیر غبار باشد