رشک خورشید و قمر چهرهٔ زیبایی هست
نور انجم ز رخ آینه سیمایی است
چهرهٔ لاله عذاران جهان بین و بگوی
گل رخسار بتان را چمن آرائی هست
ماه کنعانی من چهره گشوده است به مصر
چون زلیخا همه جا محو تماشائی هست
نرگس و غنچه نخواهم که زچشم و لب یار
هم مرا غنچه و هم نرگس شهلائی هست
بزم رندان قدح نوش طلب کن که در او
خنده جام می و گریهٔ مینائی هست
نیست گر عارض گل در نظر و سرو چمن
رخ زیبای نگار و قد و بالائی هست
عندلیبان چمن نغمه سرائی مکنید
که چو اشراق یکی بلبل شیدایی است