ابوالمثل بخارایی » قطعه

برافکند پیری ضیا بر سرت

به چشم بتان ظلمت است آن ضیا

نبینی که باز سپیدی کنون

اگر کبک بگریزد از تو سزا

نبینی سمن برگ نسرین شده

ز کافور پوشیده برگ گیا