ابواسحاق جویباری » شعر

به ابر پنهان کرد آفتاب تابان را

به سبزه بنهفت آن لاله‌برگ خندان را

به سوی هر دو مه‌اش بر دو شاخ ریحان بود

به شاخ مورد بپیوست شاخ ریحان را

بتی که خسته‌دلان را به بوسه درمان است

دریغ دارد ازین درد دیده درمان را

به ابر نیسان مانم کنون من از غم او

سزد که صنعت خوب است ابر نیسان را

به یک گذر که سحرگاه بر گلستان کرد

بهشت کرد سراسر همه گلستان را