شهید بلخی » قصاید، غزلیات و قطعات » شمارهٔ ۲

یک تازیانه خوردی بر جان از آن دو چشمشْ

کز درد او بماندی مانند زرد‌سیب

کی دل به جای داری در پیش چشم او

کو چشمشْ را به غمزه بگرداند از وریب

یا رب بیافریدی رویی بدین مثال

خود رحم کن بر امت وز راهشان مکیب