خوش آن سالک که گیرد پیش راه دلستانی را
قلم باشد به جای شمع بزم اهل معانی را
بنامحرم نشاید گفت اسرار نهانی را
بپیچم چون قلم در نامه پیغام زبانی را
چرا خم گشته میگردند پیران جهاندیده
مگر در خاک می جویند ایام جوانی را