غنی کشمیری » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

هلال نیست که ناخن زده ست بر دل چرخ

نوشته مصرع ابروی او به آب طلا

خلل پذیر شد از ضبط گریه نور گناه

ز آستین گله دارد چراغ دیدهٔ ما

عبادتی به جهان به ز خاکساری نیست

به از وضوی عزیزان بود تیمم ما

به بخت تیره گریزم ز سرد مهری چرخ

مباد سایه نشین کس به موسم سرما