هلال نیست که ناخن زده ست بر دل چرخ
نوشته مصرع ابروی او به آب طلا
خلل پذیر شد از ضبط گریه نور گناه
ز آستین گله دارد چراغ دیدهٔ ما
عبادتی به جهان به ز خاکساری نیست
به از وضوی عزیزان بود تیمم ما
به بخت تیره گریزم ز سرد مهری چرخ
مباد سایه نشین کس به موسم سرما