بسم االله الرحمن الرحیم
قُلْ یٰا أَیُّهَا اَلْکٰافِرُونَ (۱) لاٰ أَعْبُدُ مٰا تَعْبُدُونَ (۲) وَ لاٰ أَنْتُمْ عٰابِدُونَ مٰا أَعْبُدُ (۳) وَ لاٰ أَنٰا عٰابِدٌ مٰا عَبَدْتُّمْ (۴) وَ لاٰ أَنْتُمْ عٰابِدُونَ مٰا أَعْبُدُ (۵) لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ (۶)
بنام خدای بخشاینده مهربان
بگو ای کافران (۱) نمیپرستم آنچه میپرستید (۲) و نه شما پرستندگان آنچه میپرستم (۳) و نه پرستندهام آنچه میپرستید (۴) و نه شما پرستندگانید آنچه میپرستم (۵) شما راست دین شما و مراست دین من (۶)
مشرکان گفتند با فخر کبار
که تو سالی دین ما کن اختیار
تا شویمت هم به سالی ما مطیع
اندر آن آئین که داری از جمیع
بعد از آن هر دین پس ندیده شود
بر تو و ما هر دو بگزیده شود
گفت این هرگز نخواهد شد که من
خود شریک آرم به ذات ذوالمنن
آمد این آیت که گو بر کافران
می بنپرستم پرستید آنچه آن
آنچه را هم می پرستم من، شما
خود نه اپرستندگایند از ولا
من نبپرستنده ام هرگز خود آن
که پرستید آن شما ای مشرکان
هم نه بپرستندگانید آنچه من
می پرستم در نهان و در علن
از شما دین شما، هم دین من
باشد از من، واگذارید این سخن
گفته اند ارباب تفسیر از مقال
گشته منسوخ این به آیات قتال
نسخ این لازم نیاید هیچ لیک
هست هر حکمی به جای خویش نیک
دینتان یعنی که باشد برقرار
تا کنم معلومتان در کارزار
وقت آن خواهد رسید اندر نبرد
تا که بشناسید گردون را ز گرد
من تو را گویم که حق معبود ماست
هر چه غیر از آن پرستید آن خطاست
تو مرا گویی بتان را با خدا
گیرم انباز این کجا و آن کجا
پس شما باشید اندر دینتان
تا براندازم ز تیغ آئینتان
پس نگردیده است منسوخ این کلام
هر سخن را هست جایی، والسلام