وَ لاٰ یَحُضُّ عَلیٰ طَعٰامِ اَلْمِسْکِینِ (۳۴) فَلَیْسَ لَهُ اَلْیَوْمَ هٰاهُنٰا حَمِیمٌ (۳۵) وَ لاٰ طَعٰامٌ إِلاّٰ مِنْ غِسْلِینٍ (۳۶) لاٰ یَأْکُلُهُ إِلاَّ اَلْخٰاطِؤُنَ (۳۷) فَلاٰ أُقْسِمُ بِمٰا تُبْصِرُونَ (۳۸) وَ مٰا لاٰ تُبْصِرُونَ (۳۹) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (۴۰) وَ مٰا هُوَ بِقَوْلِ شٰاعِرٍ قَلِیلاً مٰا تُؤْمِنُونَ (۴۱) وَ لاٰ بِقَوْلِ کٰاهِنٍ قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ (۴۲) تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۴۳) وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنٰا بَعْضَ اَلْأَقٰاوِیلِ (۴۴) لَأَخَذْنٰا مِنْهُ بِالْیَمِینِ (۴۵) ثُمَّ لَقَطَعْنٰا مِنْهُ اَلْوَتِینَ (۴۶) فَمٰا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حٰاجِزِینَ (۴۷) وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ (۴۸) وَ إِنّٰا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبِینَ (۴۹) وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَی اَلْکٰافِرِینَ (۵۰) وَ إِنَّهُ لَحَقُّ اَلْیَقِینِ (۵۱) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ اَلْعَظِیمِ (۵۲)
و رغبت نمیداشت بر طعام دادن فقیر (۳۴) پس نیست مر او را امروز این جا خویشی (۳۵) و نه خوراکی مگر از چرک و جراحت (۳۶) نمیخورد او را مگر گناهکاران (۳۷) پس سوگند یاد نمیکنم بآنچه میبینید (۳۸) و آنچه نمیبینید (۳۹) بدرستی که آن سخن رسولی است کریم (۴۰) و نیست آن سخن شاعر اندکی که نمیگروید (۴۱) و نه سخن غیبگویی بیوحی اندکی تفکر نمیکنند (۴۲) فرو فرستادنی است از پروردگار عالمیان (۴۳) و اگر فرار کند بر ما بعض سخنان (۴۴) هر آینه بگیریم از او دست راست او (۴۵) پس هر آینه قطع نمائیم از او رگ گردن را (۴۶) پس نباشد از شما هیچ احدی از آن منعکنندگان (۴۷) و بدرستی که او هر آینه پندیست برای پرهیزکاران (۴۸) و بدرستی که ما میدانیم که از تکذیبکنندگان (۴۹) و بدرستی که آن حسرتیست بر کافران (۵۰) و اوست هر آینه حق و یقین (۵۱) پس تسبیح گو بنام پروردگار خود که بزرگ است (۵۲)
می نکردی هیچ تحریص این گدا
مردمان را بر طعام بینوا
نیست پس او را هم امروز این مقام
حامی و خویشی نه چیزی از طعام
جز که از زردابۀ اهل جحیم
نیخورند آن جز گنهکاران به بیم
وآن ندامتهاست از اعمال زشت
در جحیم نفس و طبع بد سرشت
پس خورم سوگند بر آنچه شما
می ببینید و نبینید آنچه را
اینکه قرآن است اندر ذکر و پند
از رسولی بس کریم و ارجمند
که به عنوان رسالت از خدا
خواند آن را بر خلایق برملا
نیست قرآن قول شاعر بی شکی
لیک تصدیقش نمایند اندکی
هم نه زآنکه از مغیبات او خبر
می دهد، یابند کم لیک این دگر
یا تذکر اندکی را هست زین
که نباشد این مقال کاهنین
بل ز ربّ العالمین بر مصطفی (ص)
شد فرستاده بدون افتری
ور که بر ما افتراء بندد رسول
بعضی اقوال آنکه دور است از عقول
ما بگیریمش همانا دست راست
پس ببرّیمش رگ دل کآن سزاست
از شما پس نیست یک تن تا از او
مانع از کشتن شود از هیچ سو
جمله یعنی عاجزید از انس و جان
کاری ار خواهد خدا از منع آن
هست قرآن پند بهر متقین
منتفع زآن می شوند ایشان یقین
ما بدانیم اینکه بعضی از شما
هست قرآن را مکذب در خفا
هست قرآن یا که تکذیبش عیان
باعثحسرت ز بهر کافران
هم به تحقیق، آنکه از پروردگار
هست قرآن، حق و صدق و استوار
پس نما تسبیح بر نام خدا
کو بزرگ است از سپاس ماسوی
یعنی از وصفی که بر وی نارواست
کن تو تنزیهش که از عبد این سزاست
منتقل یعنی به قدس ذات باش
اندر این فکر اغلب از اوقات باش