وَ إِنْ یَکٰادُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصٰارِهِمْ لَمّٰا سَمِعُوا اَلذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (۵۱) وَ مٰا هُوَ إِلاّٰ ذِکْرٌ لِلْعٰالَمِینَ (۵۲)
بدرستی که نزدیک بود آنان که کافر شدند هر آینه بزنند ترا بچشمهایشان چون شنیدند ذکر را و میگویند اینکه او دیوانه است (۵۱) و نیست او مگر پندی مر جهانیان را (۵۲)
مرد بد چشمی بُد از قوم اسد
مردمان را داد رنج از چشم بد
مر و را بردند نزد مصطفی (ص)
کش ز چشم بد در اندازد ز پا
حق نگاهش داشت از چشم عدو
هم فرستاد او خود این آیت فرو
بود نزدیک آنکه کفار از اثر
می بلغزانندت از چشم و نظر
چون شنیدند از تو قرآن را یکی
می بگفتند این است مجنون بی شکی
جن دهد تعلیمش این گفتارها
خرق عادت یا کند ز اشعارها
وآنگهی که نیست قرآن در یقین
غیر پندی بر تمام عالمین
هست افزون در میان اهل فن
اندر این باب اختلاف اندر سخن
فرقه ای گویند دور است از خرد
اینکه تا باشد اثر در چشم بد
فرقه ای گویند هم نبود بعید
گر که بر کس زهر چشم بد رسید
من بر اینم در مقام همدمی
نسخۀ جامع بود چون آدمی
باشد از اوصاف حیوان و ملک
مر ودیعه اندر او بی ریب و شک
گر کند تکمیل اوصاف نکو
چون ملک گردد به وصف و خُلق و خو
ور کند تکمیل اوصاف دنی
همچو آن حیوان شود در کودنی
وصف ماری چون دهد در خود کمال
کار مار آید ز وی در دید و حال
همچنین در کل خیرات و شرور
نیک بین واالله اعلم بالامور