صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴۹- سوره الحجرات » ۲- آیات ۶ تا ۸

یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جٰاءَکُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهٰالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلیٰ مٰا فَعَلْتُمْ نٰادِمِینَ (۶) وَ اِعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اَللّٰهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ اَلْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لٰکِنَّ اَللّٰهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ اَلْإِیمٰانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ اَلْکُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْیٰانَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلرّٰاشِدُونَ (۷) فَضْلاً مِنَ اَللّٰهِ وَ نِعْمَةً وَ اَللّٰهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۸)

ای آن کسانی که ایمان آوردید اگر آرد بشما فاسقی خبری پس تفتیش کنید مبادا آسیب رسانید گروهی را بنادانستکی پس شوید بر آنچه کردید پشیمانان (۶) و بدانید که در شماست رسول خدا اگر اطاعت می‌کردمان در بسیاری از امر هر آینه هلاک شده بودید و لیکن خدا محبوب گردانید بشما ایمان را و آراسته کرد آن را در دلهای شما و ناخوش گردانید بشما کفر را و فسق را و نافرمانی را آنها ایشانند راه صواب‌یافتگان (۷) تفضلی از خدا و نعمتی و خداست دانای درست کردار (۸)

ای گروه مؤمنین چون بر شما

فاسقی آرد خبر بر ناروا

فحص باید کرد چندان که سزد

بر گروهی تا نه مکروهی رسد

خود شما باشید ز ایشان بی خبر

افکنید از جهل ایشان را به شرّ

پس شما نادم شوید از فعل خود

چونکه دانستید بود این ظلم و بد

در خبرها کرد باید جستجو

تا پشیمانی بندهد هیچ رو

می بدانید اینکه هست اندر شما

مخبر صادق فرستادة خدا

که برد فرمانتان یعنی کند

قولتان را او قبول از بی سند

پس شما اندر کثیری از امور

اوفتید اندر تعب زآن ظلم و زور

شد ولید از امر فخر کاینات

سوی قوم مصطلق بهر زکات

پیش از این مابین آن قوم و ولید

خونی اندر جاهلیّت شد پدید

پس به استقبال قوم مصطلق

آمدند او را به عزّت متفق

او چنان پنداشت کایشان سوی او

مجتمع آیند آنسان کینه جو

بازگشت و گفت با فخر بشر

گشته اند این قوم مرتد سر به سر

کرد خالد را روان او با سپاه

سوی قوم مصطلق در دم به راه

گفت کن تفتیش اول در نهان

تا نگردد از تو خبطی بر عیان

ارتداد ار شد محقق کن قتال

ور نه رنجِ کس مده با احتمال

چون رسید او وقت عصر آنجای باز

دید هستند آن جماعت در نماز

بِستُد از ایشان زکات و بازگشت

با پیمبر گفت یکجا سرگذشت

آمد این آیت که شد مذکور آن

این شود مفهوم از سوق بیان

که پیمبر را به جنگ مصطلق

داشتندی باز جمعی نامحق

ز اهل تقوی فرقه ای دیگر خموش

نزد پیغمبر بُدند از حزم و هوش

گفته حق در مدحشان لیکن خدا

حَببَ الْإیمَانَ إلَیکُم و الْوَلا

داده زینت زآن شما را در قلوب

یعنی از ایمان ثابت بر وجوب

سویتان هم کرده مکروه از وثوق

آنچه باشد کفر و عصیان و فسوق

راشِدُونند آن گروه اندر صلاح

برده یعنی راه بر فوز و فلاح

این است فضل و نعمت از حق در ظهور

کو علیم است و حکیم اندر امور

مفتری را داند او از خلقتش

کرد بر تفتیش حکم از حکمتش

این است مدح آنکه در نزد رسول

لب ز قوم مصطلق بست از فضول