سَیَقُولُ اَلْمُخَلَّفُونَ إِذَا اِنْطَلَقْتُمْ إِلیٰ مَغٰانِمَ لِتَأْخُذُوهٰا ذَرُونٰا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلاٰمَ اَللّٰهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونٰا کَذٰلِکُمْ قٰالَ اَللّٰهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنٰا بَلْ کٰانُوا لاٰ یَفْقَهُونَ إِلاّٰ قَلِیلاً (۱۵) قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ سَتُدْعَوْنَ إِلیٰ قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقٰاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اَللّٰهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا کَمٰا تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذٰاباً أَلِیماً (۱۶) لَیْسَ عَلَی اَلْأَعْمیٰ حَرَجٌ وَ لاٰ عَلَی اَلْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لاٰ عَلَی اَلْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ مَنْ یُطِعِ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ وَ مَنْ یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذٰاباً أَلِیماً (۱۷)
زود باشد که بگویند بجاگذاشتگان چون بردید بسوی غنیمتها که بردارید آن را بگذارید ما را که از پی آئیم شما را میخواهند که تغییر دهند سخن خدا را بگو هرگز از پی نخواهید آمد ما را همچنین گفت خدا از پیش پس زود باشد که گویند بلکه حسد میبرند بما بلکه هستند که نمیفهمند مگر اندکی (۱۵) بگوی مر بجاگذاشتگان را از بادیهنشینان زود باشد که خوانده شوید بسوی گروهی صاحبان آسیب سخت که کارزار نمایند با ایشان یا مسلمان شوند پس اگر اطاعت کنید میدهد شما را خدا مزدی خوب و اگر روی بگردانید هم چنان که روی گردانیدید از پیش عقوبت کند شما را عقوبتی پر درد (۱۶) نیست بر کور گناهی و نه بر لنگ گناهی و نه بر بیماران گناهی و کسی که فرمان برد خدا و رسولش را داخل میگرداندش در بهشتهایی که میرود از زیر آنها نهرها و کسی که روی گرداند عذاب کند او را عقوبتی دردناک (۱۷)
در ششم سال از حدیبیه رسول
کرد هجرت ماه ذی حج در قبول
بعد ماهی شد به خیبر گفت پس
این سفر با من نیاید هیچ کس
غیر آن کو در حدیبیه رفیق
بوده با من در خروج و در طریق
داده بود او بر صحابه وعده ها
بر فتوح و بر غنیمت زآن غزا
پس بگفتند آن تخلّف کردگان
خود به قصد رد امر حق چنان
همره ار ما را برید از اعتماد
با یهودان می کنیم از جان جهاد
آمد این آیت که گوید زود آن
کز حدیبیه بُد از پس ماندگان
چونکه بر سوی غنیمت ها روید
تا که برگیرید آن را از نوید
پیروی ما را گذارید ار شما
تا کنیم اندر جهاد و در غزا
می بخواهند آن منافق روی چند
اینکه تبدیل کلام االله کنند
گو برون با ما نیائید این سفر
همچنین گفته است حق از پیشتر
زود پس باشد که گویند این چنین
حق نگفته است از حسد گویید این
در غنایم با شما تا ما شریک
می نباشیم این گمان کفر است لیک
در نیابند ایچ بل غیر از کمی
وآن بود دنیا که نبود جز دمی
گو به واپس ماندگان ز اعراب زود
خوانده خود خواهید گشتن با نمود
سوی قومی مال دار و با شکوه
صاحب بأس شدیدند آن گروه
تا که ایشان را کُشید اندر زمن
یا که اسلام آورند از مرد و زن
بوده اند ایشان هوازن در سیر
یا که اهل فارس و یا روم از خبر
نزد بعضی قاسطینند از ضلال
که به صفّین با علی (ع) کردی قتال
یا که اهل رده ایشان بوده اند
که پس از فوت نبی مرتد شدند
لشکر از امر ابوبکر صدیق
رفت و کرد اَبدانشان در خون غریق
لیک اصّح این است کاندر جنگها
خواند و برد آن شاهشان ز آهنگها
پس اگر فرمان برید از اعتماد
زآنکه خواند او شما را بر جهاد
می دهد حق بر شما مزدی نکو
ور که زین داعی بگردانید رو
همچنان که رو بگرداندید پیش
در حدیبیه ز ضعف رای و کیش
حق شما را بر عذاب دردناک
می کند تعذیب در حین هلاک
چون وعید آن تخلّف کردگان
گوشزد شد عاجزان را آن چنان
سخت ترسیدند و گفتند از نبرد
ما تخلّف کرده ایم از عجز و درد
تا چه باشد حال ما اندر مآل
یافت این آیت نزول از ذوالجلال
نیست بر اعمی و بر لنگ و سقیم
تنگی و بگرفتنی هم نیست بیم
وآنکه او فرمان برد با اعتقاد
از خدا و از رسولش در جهاد
حق درآرد در بهشتش ناگزیر
جویها کآن را بود جاری ز زیر
وآنکه رو گرداند از امر جهاد
در عذاب دردناک از حق فتاد