صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴۷- سوره محمّد » ۴- آیات ۱۶ تا ۲۰

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتّٰی إِذٰا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قٰالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا اَلْعِلْمَ مٰا ذٰا قٰالَ آنِفاً أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ طَبَعَ اَللّٰهُ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ وَ اِتَّبَعُوا أَهْوٰاءَهُمْ (۱۶) وَ اَلَّذِینَ اِهْتَدَوْا زٰادَهُمْ هُدیً وَ آتٰاهُمْ تَقْوٰاهُمْ (۱۷) فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ اَلسّٰاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جٰاءَ أَشْرٰاطُهٰا فَأَنّٰی لَهُمْ إِذٰا جٰاءَتْهُمْ ذِکْرٰاهُمْ (۱۸) فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ اِسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ‌ وَ مَثْوٰاکُمْ (۱۹) وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ لاٰ نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذٰا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا اَلْقِتٰالُ رَأَیْتَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ اَلْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ اَلْمَوْتِ فَأَوْلیٰ لَهُمْ (۲۰)

و از ایشان کسی است که گوش می‌دارد بتو تا چون بیرون روند از نزد تو گویند مر آنان را که داده شدند علم را که چه گفت همین ساعت آنها کسانی‌اند که مهر نهاد خدا بر دلهاشان و پیروی نمودند خواهشهاشان را (۱۶) و آنان که هدایت یافتند افزود ایشان را هدایت و داد ایشان را تقواشان را (۱۷) پس آیا انتظار می‌برید جز قیامت که آید ایشان را ناگاه پس بتحقیق که آمد علامتهایش پس از کجا باشد ایشان را چون آمد ایشان را پند گرفتشان (۱۸) پس بدان که نیست خدایی مگر خدا و آمرزش خواه از برای گناهت و از برای مردان گرونده و زنان گرونده و خدا می‌داند جای گردشتان و آرامگاهتان را (۱۹) و می‌گویند آنان که ایمان آوردند چرا فرو فرستاده شد سوره پس چون فرو فرستاده شود سوره محکم و ذکر کرده شود در آن کارزار بینی آنان را که در دلهای ایشان مرض است که می‌نگرند بسوی تو نگریستن طاری شده بیهوشی بر او از مرگ پس اولی است برای ایشان (۲۰)

ز آن کسانند آنکه می بدهند گوش

بر تو تا بیرون روند از لب خموش

چون ز نزدیک تو می گردند دور

می بگویند از نفاق و از غرور

با صحابه کآگه از شرعند و دین

داده حقشان علم و ایمان و یقین

او چه میگفت آنفا یعنی رسول

ما نکردیم ایچ فهم آن اصول

این گروهند آن کسان که حق نهاد

مُهرشان بر قلبهای بد نهاد

کرده اند از آرزوشان پیروی

هم تهاون بر کلام معنوی

وآن کسان که یافتندی ره خدا

زاید ایشان را کند نور هدا

هم دهد تقوی بِنَکشد انتظار

جز قیامت را پس ایشان ز اضطرار

کآن بیاید سوی ایشان ناگهان

شد علاماتش همانا پس عیان

از کجا پس باشد ایشان را ایاب

چون قیامتشان در آید با شتاب

هم چسان گیرند پند از آن اساس

در وقوع ساعت از هول و هراس

پس بدانید اینکه معبود به حق

نیست جز پروردگار ماخَلَق

دافع هر حزن و خوف و محنت است

آنکه ذاتش متّصف بر وحدت است

از حق آمرزش طلب بر ذنبهات

هم به ذنب مؤمنین و مؤمنات

منقطع شو یعنی از مادون حق

دل بپرداز از وجود ماخَلَق

چیست توبه گر که گویم توبت است

رستن از قید تعیّن توبت است

از هر آن قیدی رهی بر قدر آن

تائبت خوانند مانا رهروان

تا به کلی وارهی از هر چه هست

این فنای عارفان با الله است

جز موّحد را نباشد این فنا

تا شناسی توبه ها را جا به جا

این قدر کافی است باقی را بفهم

هیچ اگر از عقل و علمت هست سهم

حق بداند از شما بی اشتباه

جای گردانیدن و آرامگاه

مؤمنان گویند از شوق و وداد

سوره ای نازل نشد چون در جهاد

پس فرستاده شود چون در قتال

سورة محکم بِلا نسخ و زوال

واندر آن ذکر قتال از مافَرَض

بینی آنانکه به دل باشد مرض

قلبشان مانا مریض است از نفاق

نیستشان در امر اسلام اتفاق

سوی تو بینند چون آن کس که غش

گیردش در وقت موت اندر طپش

هست اولی پس مر ایشان را عذاب

یا بود اولی جهاد از هر صواب