صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴۳- سوره الزّخرف » ۱۱- آیات ۶۸ تا ۸۰

یٰا عِبٰادِ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْکُمُ اَلْیَوْمَ وَ لاٰ أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (۶۸) اَلَّذِینَ آمَنُوا بِآیٰاتِنٰا وَ کٰانُوا مُسْلِمِینَ (۶۹) اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْوٰاجُکُمْ تُحْبَرُونَ (۷۰) یُطٰافُ عَلَیْهِمْ بِصِحٰافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوٰابٍ وَ فِیهٰا مٰا تَشْتَهِیهِ اَلْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اَلْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ (۷۱) وَ تِلْکَ اَلْجَنَّةُ اَلَّتِی أُورِثْتُمُوهٰا بِمٰا کُنْتُمْ‌ تَعْمَلُونَ (۷۲) لَکُمْ فِیهٰا فٰاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْهٰا تَأْکُلُونَ (۷۳) إِنَّ اَلْمُجْرِمِینَ فِی عَذٰابِ جَهَنَّمَ خٰالِدُونَ (۷۴) لاٰ یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ (۷۵) وَ مٰا ظَلَمْنٰاهُمْ وَ لٰکِنْ کٰانُوا هُمُ اَلظّٰالِمِینَ (۷۶) وَ نٰادَوْا یٰا مٰالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنٰا رَبُّکَ قٰالَ إِنَّکُمْ مٰاکِثُونَ (۷۷) لَقَدْ جِئْنٰاکُمْ بِالْحَقِّ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کٰارِهُونَ (۷۸) أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنّٰا مُبْرِمُونَ (۷۹) أَمْ یَحْسَبُونَ أَنّٰا لاٰ نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوٰاهُمْ بَلیٰ وَ رُسُلُنٰا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ (۸۰)

ای بندگان من نیست ترسی بر شما امروز و نه شما اندوهگین می‌شوید (۶۸) آنان که گرویدند بآیتهای ما و بودند منقادان (۶۹) در آئید در بهشت شما و جفتهاتان که برافروخته نشاط می‌بوده باشید (۷۰) گردانیده شود بر ایشان کاسهای پهنی که از طلاست و کوزه‌های بی‌دست‌گیره و در آنست آنچه خواهش دارد آن را نفس و لذت می‌برند چشمها و شمائید در آن جاودانیان (۷۱) و اینست آن بهشتی که بارث داده شدید آن را بسبب آنچه بودید که می‌کردید (۷۲) مر شما راست در آن میوه بسیار که از آن می‌خورید (۷۳) بدرستی که گناهکارانند در عقوبت دوزخ جاودانیان (۷۴) تخفیف داده نشود از ایشان و ایشان در آن نومیدانند (۷۵) و ستم نکردیم ایشان را و لیکن بودند ایشان ستمکاران (۷۶) و ندا کردند که ای مالک باید که بمیراند ما را پروردگارت گفت بدرستی که شما درنگ‌کنندگانید (۷۷) بدرستی که آوردیم بشما حق را و لیکن اگر شما بودید مر حق را ناخوش‌دارندگان (۷۸) بلکه محکم گردانید کاری را پس مائیم محکم‌گردانندگان (۷۹) یا می‌پندارند که ما نمی‌شنویم پنهان ایشان را و رازشان را آری و رسولان مااند نزد ایشان می‌نویسند (۸۰)

که شما را حزن و خوف امروز نیست

زآنکه غیر از مهر شهوت سوز نیست

آن کسان کایشان به آیت های ما

مؤمنند و سالم از شرک و ریا

اندر آیید ای عباد خوش سرشت

مر شما و جفت هاتان در بهشت

جملگی مسرور گردانده شده

خوان منعم را خورید از مائده

می شود گردان بر ایشان با طرب

کاسه ها ز انواع طعمه از ذهب

همچنین اکواب یعنی کوزه ها

جمله ز آشامیدنیها جا به جا

تَشْتَهِیه الْأنفُسُ تَلَذُّ الْأعیُن است

مکفی از هر وصفی اندر السن است

آنچه نفس اعنی نماید آرزو

وآنچه ملتذ چشمها گردد از او

اندر آن باشید جاویدان شما

ارث باشد بر شما این دلگشا

زآن عملها که شما کردید پیش

دادتان ارث این خدا از لطف خویش

در بهشت است از فواکه بی شمار

تا خورید از آن شما در اختیار

گفته ام تأویل آنها جمله من

هر کجا آمد مقام اندر سخن

مجرمین هم در جهنم جاودان

در عذابند و نگردد سست آن

اندر آن باشند ایشان نا امید

از فرج وین خود عذابی شد شدید

ما بر ایشان می نکردیم اِستمی

خود ستمکاره بُدند ایشان همی

سوی مالک می کنند ایشان ندا

خواه تا حکمی کند بر ما خدا

گوید او مر جاودان دارید جا

بی ز موتی اندر این محنت سرا

ما فرستادیم زیرا قول راست

بر زبان حق که نطق انبیاست

لیک ناخواهان بُدید از قول حق

اکثری مانند اشرار از نسق

بلکه در ابطال حق این قوم دون

أبرَمُواْ أمرآً فَإنَّا مُبرِمُون

بر گمانشان نشنویم اقوالشان

یا چو می گفتند پنهان و عیان

می شنیدیم آری آن را، هم ملک

می نوشتند آن سخنها یک به یک