صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴۲- سوره الشّوری » ۶- آیات ۲۴ تا ۳۱

أَمْ یَقُولُونَ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ کَذِباً فَإِنْ یَشَإِ اَللّٰهُ یَخْتِمْ عَلیٰ قَلْبِکَ وَ یَمْحُ اَللّٰهُ اَلْبٰاطِلَ وَ یُحِقُّ اَلْحَقَّ بِکَلِمٰاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذٰاتِ اَلصُّدُورِ (۲۴) وَ هُوَ اَلَّذِی یَقْبَلُ اَلتَّوْبَةَ عَنْ عِبٰادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ اَلسَّیِّئٰاتِ وَ یَعْلَمُ مٰا تَفْعَلُونَ (۲۵) وَ یَسْتَجِیبُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَلْکٰافِرُونَ‌ لَهُمْ عَذٰابٌ شَدِیدٌ (۲۶) وَ لَوْ بَسَطَ اَللّٰهُ اَلرِّزْقَ لِعِبٰادِهِ لَبَغَوْا فِی اَلْأَرْضِ وَ لٰکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مٰا یَشٰاءُ إِنَّهُ بِعِبٰادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ (۲۷) وَ هُوَ اَلَّذِی یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مٰا قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلْحَمِیدُ (۲۸) وَ مِنْ آیٰاتِهِ خَلْقُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مٰا بَثَّ فِیهِمٰا مِنْ دٰابَّةٍ وَ هُوَ عَلیٰ جَمْعِهِمْ إِذٰا یَشٰاءُ قَدِیرٌ (۲۹) وَ مٰا أَصٰابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ (۳۰) وَ مٰا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی اَلْأَرْضِ وَ مٰا لَکُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ نَصِیرٍ (۳۱)

یا می‌گویند بست بر خدا دروغ را پس اگر خواهد خدا مهر نهد بر دلت و محو می‌کند خدا باطل را و ثابت می‌گرداند حق را بکلماتش بدرستی که او داناست به حقیقت سینه‌ها (۲۴) و اوست که قبول می‌کند توبه را از بندگانش و در می‌گذرد از بدیها و می‌داند آنچه می‌کنید (۲۵) و اجابت می‌نماید آن را که گرویدند و کردند کارهای شایسته و زیاد می‌دهد ایشان را از فضلش و کافران مر ایشان‌راست عذابی سخت (۲۶) و اگر فراخ کرده بود خدا روزی را برای بندگانش هر آینه ستم کردند در زمین و لیکن فرو می‌فرستد باندازه آنچه خواهد بدرستی که او ببندگانش آگاه بیناست (۲۷) و اوست که فرو می‌فرستد باران را بعد از آنکه نومید شدند و منتشر می‌گرداند رحمتش را و اوست خداوند ستوده (۲۸) و از آیتهای اوست آفریدن آسمانها و زمین و آنچه پراکنده کرد در آن دو از جنبنده و او بر جمع کردنشان چون خواهد تواناست (۲۹) و آنچه برسد شما را از حادثه پس بآنست که کسب کرد دستهای شما و در می‌گذرد از بسیار (۳۰) و نیستید شما عاجزکنندگان در زمین و نیست مر شما را از غیر خدا هیچ دوستی و نه یاری‌کننده (۳۱)

آمد آیت أم یَقُولُونَ افتَرَی

بر خدا بست او دروغ از خود کجا

پس حق ار خواهد نهد مُهرت به دل

گر کنی قصد دروغ از محتمل

یعنی این قرآن دلیل صدق اوست

مفتری کی از خدا آیات گوست

می کند نابود باطل را خدای

هم کند اثبات حق را ز اقتضای

با کلام خود که وحی صادق است

هر سخن کز وحی باشد فائق است

حق بداند آنچه اندر سینه هاست

وآنچه پندارند کآن بر افتراست

اوست آن کس که پذیرد توبه ها

از عبادش هم کند عفو از خطا

هم بداند از پسند و ناپسند

هر عمل کز عمد و سهو ایشان کنند

یَستَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُواْ

کرده هم باشند اعمال نکو

هم بر ایشان فضل خود سازد مزید

کافران را هم بود رنجی شدید

رزق گر حق می گشادی بر عباد

می گذشتند از طریق اقتصاد

فتنه می کردند یعنی در زمین

اغلب اینسانند ز اهل کفر و دین

لیک بفرستد به مقداری که خواست

وآن به وفق حکمت اندر اقتضاست

زآنکه او باشد به حال بندگان

دم به دم دانا و بینا بالعیان

او فرستنده است باران را فرو

بعد از آنکه ناامید آیند از او

رحمت خود را نماید منتشر

بر جبال و بر صحاری مستمر

تا از آن نشو و نماء یابد نبات

او ولیّ است و ستوده در صفات

وز علاماتش به قدرت در یقین

هست خلق این سماوات و زمین

وآنچه در این هر دو باشد منتشر

از هر آن جنبنده ای در جهر و سرّ

هم توانا باشد او بر جمعشان

چونکه خواهد این جهان با آن جهان

بر شما هر چه از مصیبت می رسد

زآن بود که کسب کردید آن به بد

او نماید عفو بسیار از گناه

آنکه را امید عفو است از اِله

مر شما عاجز کننده نیستید

در زمین، حق را به عقل ار زیستید

هم نباشد دوستی جز کردگار

مر شما را کارساز اعنی و یار