صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۳۹- سوره الزمر » ۷- آیات ۳۰ تا ۳۷

إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ (۳۰) ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ (۳۱) فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَی اَللّٰهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جٰاءَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکٰافِرِینَ (۳۲) وَ اَلَّذِی جٰاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْمُتَّقُونَ (۳۳) لَهُمْ مٰا یَشٰاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذٰلِکَ جَزٰاءُ اَلْمُحْسِنِینَ (۳۴) لِیُکَفِّرَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ اَلَّذِی عَمِلُوا وَ یَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ اَلَّذِی کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۳۵) أَ لَیْسَ اَللّٰهُ بِکٰافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ (۳۶) وَ مَنْ یَهْدِ اَللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَیْسَ اَللّٰهُ بِعَزِیزٍ ذِی اِنْتِقٰامٍ (۳۷)

بدرستی که تو میرنده و بدرستی که ایشانند میرندگان (۳۰) پس بدرستی که شما روز قیامت نزد پروردگارتان نزاع می‌کنید (۳۱) پس کیست ظالم‌تر از آنکه دروغ بست بر خدا و تکذیب نمود راست را چون آمد او را آیا نیست در دوزخ مقام مر کافران را (۳۲) و آنکه آورد صدق را و تصدیق نمود آن را آن گروه ایشانند پرهیزکاران (۳۳) مر ایشان‌راست هر چه خواهند نزد پروردگارشان آنست پاداش نیکوکاران (۳۴) تا محو کند خدا از ایشان بدترین آنچه کردند و پاداش دهد ایشان را مزدشان بخوبترین آنچه بودند که می‌کردند (۳۵) آیا نیست خدا کفایت‌کننده بنده‌اش را و می‌ترسانند ترا به آنانکه از غیر اویند و کسی را که اضلال کرد خدا پس نیست مر او را هیچ هدایت‌کننده (۳۶) و کسی را که هدایت کرد خدا پس نیست مر او را هیچ گمراه‌کننده آیا نیست خدا غالب صاحب انتقام (۳۷)

مشرکان گفتند داریم انتظار

موت احمد تا رهیم از گیر و دار

آمد آیت که تو و ایشان بالتمام

متصف بر وصف موتید از نظام

بعد موت اندر مقام رستخیز

خصم هم در نزد حق باشید نیز

کیست پس ظالم تر از آن برملا

که دروغی گفت آن کس بر خدا

کرد هم تکذیب بر گفتار راست

یعنی این قرآن که بر صدق از خداست

چونکه آمد بر وی از حق با فروغ

داشت پس گوینده اش را بر دروغ

نیست آیا از مجازات عیان

در جهنم جایگاه کافران

وآنکه آورد او کلامی را به راست

وآنکه تصدیقش نمود او کز خداست

آن گروه ایشان بوند از متقون

هم مصدّق هم صدیق اندر شئون

هست ایشان را به جنّت دم به دم

آنچه خواهند از کرامات و نعم

هستشان در نزد رب خود چنین

گر یقین داری جَزَآءُ الْمُحسِنِین

تا بپوشاند خدای لم یزل

بدترین آنچه کردند از عمل

هم دهد پاداش حق در کارشان

بر نکوتر چیزی از کردارشان

نیست حق بر بنده اش آیا که بس

تا کند زو دفع ضر در هر نفس

مشرکانت بیم بدهند از زیان

زآنچه غیر از حق پرستند از بتان

که زنی گر بر بتان ما تبر

بر تو از ایشان بود بیم خطر

حق اگر گمره کند در وادی ای

بنده را پس نیست بهرش هادی ای

وآنکه را کرد او هدایت ناگهش

پس نباشد کس که سازد گمرهش

نیست آیا غالب آن ربّ الانام

بر هر آن چیزی ز روی انتقام