اَللّٰهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ اَلْحَدِیثِ کِتٰاباً مُتَشٰابِهاً مَثٰانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ اَلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلیٰ ذِکْرِ اَللّٰهِ ذٰلِکَ هُدَی اَللّٰهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ (۲۳) أَ فَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ اَلْعَذٰابِ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَ قِیلَ لِلظّٰالِمِینَ ذُوقُوا مٰا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (۲۴) کَذَّبَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتٰاهُمُ اَلْعَذٰابُ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَشْعُرُونَ (۲۵) فَأَذٰاقَهُمُ اَللّٰهُ اَلْخِزْیَ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ لَعَذٰابُ اَلْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کٰانُوا یَعْلَمُونَ (۲۶) وَ لَقَدْ ضَرَبْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (۲۷) قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (۲۸) ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکٰاءُ مُتَشٰاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیٰانِ مَثَلاً اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۲۹)
خدا فرو فرستاد بهترین سخن را کتابی متشابه مثانی که میلرزد از آن پوستهای آنان که میترسند از پروردگارشان پس نرم میشود پوستهاشان و دلهاشان بذکر خدا آن ارشاد خداست که هدایت میکند بآن کسی را که میخواهد و کسی را که اضلال کند خدا پس نیست مر او را هیچ هدایتکننده (۲۳) آیا پس کسی که نگاهداری کند برویش از بدی عذاب روز قیامت و گفته شد مر ظالمان را که بچشید آنچه بودید که کسب میکردید (۲۴) تکذیب کردند آنان که بودند پیش از ایشان پس آمد ایشان را عقوبت از جایی که نمیدانستند (۲۵) پس چشانید ایشان را خدا خواری در زندگانی دنیا و هر آینه عذاب آخرت بزرگتر است اگر باشند که بدانند (۲۶) و بتحقیق زدیم از برای مردمان در این قرآن از هر مثلی باشد که ایشان پند گیرند (۲۷) قرآنی عربی نه صاحب کجی باشد که ایشان بپرهیزند (۲۸) زد خدا مثلی مردی که در آنند شریکان مخالفان یکدگر و مردی خالص مر مردی را آیا یکسانند در حالت ستایش مر خدا را بلکه اکثر ایشان نمیدانند (۲۹)
حق فرستاده نکوتر از حدیث
یعنی این قرآن به رغم هر خبیث
مر مشابه با هم اندر انتظام
بعض بعضی را مصدّق بالتمام
یا که آیاتش به طرز یکدگر
در فصاحت، در تناسب، در خبر
مر مثانی منطوی یعنی به نص
از ره تکرار احکام و قصص
لرزد از وی پوست های آن کسان
کز خدا ترسند گاه امتحان
پوست ها و قلبهاشان پس شود
نرم سوی ذکر حق اندر رشد
یعنی از غفران چو می آرند یاد
نرم گردد قلبهاشان ز اعتماد
باشد این خود ره نمودن از خدا
زآن شود آن را که خواهد رهنما
وآنکه را گمراه سازد در بسیج
پس مر او را رهنمایی نیست هیچ
آنکه پرهیزد پس آیا در حساب
مر به وجه خویش از سوء العذاب
چون کسی باشد که در یوم القیام
هست ایمن از عذاب و انتقام
گفته گردد ظالمان را که چشید
مر جزای آنچه کسب آن کرده اید
پیش از ایشان نیز تکذیب از شتاب
ز انبیاء کردند و آمدشان عذاب
از رهی که دور بودند از شعور
پس حق ایشان را چشاند اندر ظهور
خواری دنیا و رنج اخروی
اکبر است آن گر بدانند آن روی
اندر این قرآن زدیم از بهر ناس
از مثلها بهر پند اندر شناس
هست قرآنی به گفتار عرب
اندر او نبود کجی وین نی عجب
نیست در وی هیچ وجه انحراف
مر بپرهیزند شاید از خلاف
حق زد اندر شرک و توحید این مثل
هست مردی را شریکان در محل
چند مولا باشدش گر بنده ای
برخلاف یکدگر جوینده ای
هر شریکش خدمتی گوید ز دور
هیچ یک ناید به اتمام آن امور
هم از او نبوند راضی هیچ یک
نقش او خواهند تا سازند حک
تا بود مردی غلام یک نفر
هر دم از خود سازدش خوشنودتر
در شباهت این دو باشد مثل هم
هیچ آیا همچنان که مدح و ذم
هست حق را هر ثناء و هر سپاس
بل ندانند اکثر این از ناشناس