صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۳۳- سوره الاحزاب » ۱۶- آیات ۵۱ تا ۵۲

تُرْجِی مَنْ تَشٰاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشٰاءُ وَ مَنِ اِبْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَیْکَ ذٰلِکَ أَدْنیٰ أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لاٰ یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِمٰا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ مٰا فِی قُلُوبِکُمْ وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلِیماً حَلِیماً (۵۱) لاٰ یَحِلُّ لَکَ اَلنِّسٰاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لاٰ أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوٰاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاّٰ مٰا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلیٰ کُلِّ شَیْ‌ءٍ رَقِیباً (۵۲)

باز پس می‌داری آن را که خواهی از ایشان و جای می‌دهی بسوی خود آن را که می‌خواهی و آن را که خواستی از آنان که عزل کردی پس نیست گناهی بر تو این نزدیکتر است با آنکه آرام گیرد چشمهاشان و غمگین نشوند و خوشنود گردند بآنچه دادی ایشان را همه ایشان و خدا می‌داند آنچه در دلهای شماست و باشد خدا دانای بردبار (۵۱) حلال نمی‌شود مر ترا از نان از بعد و نه اینکه بدل کنی ایشان را بجفتهایی و اگر چه خوش آمده باشد ترا حسنشان جز آنچه مالک شد یمین تو و باشد خدا بر همه چیزی نگهبان (۵۲)

باز پس داری کنی ترک از نسا

هر که را خواهی ز تُرْجِی مَن تَشَآء

سوی خود وآن را که خواهی جا دهی

هم به خود منضم کنی مأوی دهی

یا دهی آن را که می خواهی طلاق

وآنکه را خواهی بمانی در وثاق

می کنی بازش به دل جویی طلب

آنکه را کردی کناره زو عجب

بر تو پس نبود گناهی یا قصور

گر به خود نزدیک سازی یا که دور

این بود نزدیک تر در هر مقام

چشمهاشان تا شود روشن تمام

نیستشان اندوه و حزنی، راضیند

آنچه بدهیشان بدون چون و چند

چونکه دانستند حکمت مستوی است

کس به عزلت و ابتغاء مخصوص نیست

حق بداند آنچه در قلب شماست

چون علیم و بردبار آن ذوالعطاست

بعد از این نُه زن تو را نبود حلال

مر زنان دیگر اندر اشتغال

هم حلال آن نیست تا سازی بَدل

بر زن دیگر یکی را در محل

حسنشان چند آردت گر در شگفت

غیر از این نُه زن دگر نتوان گرفت

جز که مالک گشته دستت در نصیب

حق به هر چیزی است تا دانی رقیب

فرقه ای دانند نسخ این آیه را

تا چه باشد اصل آن داند خدا