وَ لَقَدْ آتَیْنٰا مُوسَی اَلْکِتٰابَ فَلاٰ تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقٰائِهِ وَ جَعَلْنٰاهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرٰائِیلَ (۲۳) وَ جَعَلْنٰا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا لَمّٰا صَبَرُوا وَ کٰانُوا بِآیٰاتِنٰا یُوقِنُونَ (۲۴) إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ فِیمٰا کٰانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (۲۵) أَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنٰا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ اَلْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسٰاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ أَ فَلاٰ یَسْمَعُونَ (۲۶) أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّٰا نَسُوقُ اَلْمٰاءَ إِلَی اَلْأَرْضِ اَلْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعٰامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلاٰ یُبْصِرُونَ (۲۷) وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هٰذَا اَلْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۲۸) قُلْ یَوْمَ اَلْفَتْحِ لاٰ یَنْفَعُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِیمٰانُهُمْ وَ لاٰ هُمْ یُنْظَرُونَ (۲۹) فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ اِنْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ (۳۰)
و بتحقیق دادیم موسی را توریة پس مباش در شک از ملاقاتش و گردانیدیم آن را هدایت از برای بنی اسرائیل (۲۳) و گردانیدیم از ایشان پیشوایانی که هدایت میکردند بفرمان ما چون صبر کردند و بودند که بآیتهای ما یقین میکردند (۲۴) بدرستی که پروردگار تو او حکم میکند میانشان روز قیامت در آنچه بودند در آن اختلاف میکردند (۲۵) آیا هدایت نکرد ایشان را که چه بسیار هلاک کردیم پیش از ایشان از قرنها که میرفتند در مسکنهاشان بدرستی که در آن هر آینه آیتهاست آیا پس نمیشنوند (۲۶) آیا ندیدید که ما میرانیم آب را بزمین بیگیاه پس بیرون میآوریم بآن زرعی را که میخورند از آن چهارپایان و خودهاشان آیا پس نمیبینند (۲۷) و میگویند کی خواهد بود این فتح اگر هستید راستگویان (۲۸) بگو روز فتح سود نکند آنان را که کافر شدند ایمان آوردنشان و نه ایشان مهلت داده شوند (۲۹) پس روگردان شو از ایشان و منتظر باش بدرستی که ایشان منتظرانند (۳۰)
ما یقین دادیم موسی را کتاب
پس مکن شک از لقایش در خطاب
می بگرداندیم آن را رهنما
بهر اسرائیلیان بر اقتضا
هم بگرداندیم از ایشان ز انتباه
پیشوایانی که بنمودند راه
صبر کردند آنچه در طاعات ما
بر یقین بودند در آیات ما
می کند پروردگارت او جدا
بین ایشان روز محشر آنچه را
که در آن خود می نمودند اختلاف
از میان تا مرتفع گردد خلاف
راهشان ننمود آیا خود اِله
پیش از ایشان بس قرون آمد تباه
گر یکی بینند ز ادراک و ادب
باشد آن بی شک هدایت را سبب
اهل مکه می روند اندر عبور
سوی مسکنهای ارباب غرور
کس نپندارد که آن شهر و دیار
بوده وقتی جای کس در روزگار
هست آیت ها و عبرت ها در این
نشنوند آیا سخنها این چین
این نمی بینند آیا کآب را
در زمین بی گیاه رانیم ما
کِشتها پس می برویانیم از آن
چارپایان تا خورند آن را چنان
هم خورند از میوه و از دانه هاش
پس نمی بینند آیا در معاش
می بگویند اهل مکه بالوضوح
کی بود گر راست گویید این فتوح
سود روز فتح گو ندهد به گاه
کافران را که شد ایمانشان تباه
هم نه مهلت داده گردند از عذاب
پس بگردان روی از ایشان با عتاب
منتظر شو نصرت حق را به کار
زآنکه ایشان نیز دارند انتظار