سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۴۱

تا دل ندهی به خوب‌رویان

کز غصّه تلف شوی ّ و رنجه

‌آخر لغت این قدر ندانی

‌کَالرّاحَةُ اندرون پنجه؟