سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲۰

دوش گفتم ز عشق توبه کنم

که گَه ِ رفتن از جهان آمد

‌توبه کردم ازین سخن، که مرا

‌یاد آن یار دل‌ستان آمد

‌بر زبان نام کون او بردم

‌کیر را آب بر دهان آمد