قٰالَ إِنَّمٰا أُوتِیتُهُ عَلیٰ عِلْمٍ عِنْدِی أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اَللّٰهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ اَلْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً وَ لاٰ یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ اَلْمُجْرِمُونَ (۷۸) فَخَرَجَ عَلیٰ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قٰالَ اَلَّذِینَ یُرِیدُونَ اَلْحَیٰاةَ اَلدُّنْیٰا یٰا لَیْتَ لَنٰا مِثْلَ مٰا أُوتِیَ قٰارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (۷۹) وَ قٰالَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوٰابُ اَللّٰهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً وَ لاٰ یُلَقّٰاهٰا إِلاَّ اَلصّٰابِرُونَ (۸۰)
گفت جز این نیست که داده شدم آن را بر دانشی که نزد من است آیا ندانست که خدا بحقیقت هلاک کرد پیش از او از قرنها آنکه او سختتر بود از او از راه قوت و بیشتر بود از راه جمعیت و پرسیده نمیشوند از گناهانشان گناهکاران (۷۸) پس بیرون آمد بر قومش در زینتش گفتند آنان که میخواستند زندگانی دنیا را ای کاش بودی برای ما مثل آنچه داده شد بقارون بدرستی که او هر آینه صاحب بهره عظیم است (۷۹) و گفتند آنان که داده شدند دانش را وای بر شما ثواب خدا بهتر است از برای آنکه گروید و کرد نیکویی را و داده نمیشوند آن را مگر شکیبایان (۸۰)
گفت من داده شدم نبود جز این
مال و اموالی که دارم این چنین
خود ز علمی کآن بود نزدیک من
وآن بود از عقل و رای نیک من
من ز اسرائیلیان آگه ترم
بر کتاب این مال را زآن درخورم
یا که از کسب و فلاحت و اتّجار
یافتم این ملک و مال بی شمار
گفته اند او داشت علم کیمیا
کیمیا عقل است گر داری بها
عقل را باشد علامات و نشان
گر که گویم باز مانم از بیان
پس پی توبیخ او فرمود حق
او ندانست این خود آیا در نسق
که ز پیش از وی،حق از اهل قرون
که ز وی بودند از هر ره فزون
قوّت و جمعیت از وی بیشتر
بودشان هم ملک و مال و سیم و زر
تا چسان فرمود ایشان را هلاک
نیستشان مر عظم و لحم الاّ که خاک
هم نپرسیده شوند آن مجرمان
از گناه خود که باشدشان نشان
یعنی از سیما شوند اشناخته
هم به دوزخ بی سئوال انداخته
پس به روز شنبه قارون شد برون
بر گروه خود به آئینی فزون
پس بگفتند آن کسانی که زیاد
بودشان رغبت به دنیا و اعتماد
از طریق غبطه یَا لَیتَ لَنَا
مثل آنچه یافت قارون از عطا
کو ز دنیا باشدش بهره عظیم
هستش افزون ملک و مال و زرّ و سیم
پس بر ارباب تمنّا گفت چند
آنکه بودندی ز دانش بهره مند
وَیل باد از این تمنّا بر شما
بهتر از اینهاست پاداش خدا
بر کسی کو بر رسول و کردگار
بگرود هم باشد او شایسته کار
می نیابند این چنین توفیق را
جز شکیبایان صابر در بلا
رفته رفته از غرور جاه و مال
گشت طاغی، کرد با موسی جدال
شرحش از تاریخ خو ان گر مقتضی است
درخور این دفتر و تفسیر نیست