صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲۸- سوره القصص » ۱- آیات ۱ تا ۵

بسم االله الرحمن الرحیم

طسم (۱) تِلْکَ آیٰاتُ اَلْکِتٰابِ اَلْمُبِینِ (۲) نَتْلُوا عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسیٰ وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۳) إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاٰ فِی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهٰا شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طٰائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنٰاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِسٰاءَهُمْ إِنَّهُ کٰانَ مِنَ اَلْمُفْسِدِینَ (۴) وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی اَلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا فِی اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوٰارِثِینَ (۵)

بنام خداوند بخشاینده مهربان

طسم (۱) اینست آیتهای کتاب واضح (۲) می‌خوانیم بر تو از خیر موسی و فرعون بحق برای گروهی که می‌گروند (۳) بدرستی که فرعون برتری یافت در زمین و گردانید اهل آن را گروه گروه ضعیف می‌داشت گروهی را از ایشان می‌کشت پسران ایشان را و باقی می‌گذاشت زنان ایشان را بدرستی که او بود از فسادکنندگان (۴) و می‌خواستیم که منّت بگذاریم بر آنان که ضعیف داشته شده بودند در زمین و بگردانیمشان پیشوایان و بگردانیم ایشان را وارثان (۵)

بعد بسم االله الرحمن الرحیم

ابتداء سازم ز طا و سین و میم

رمزها مخفی است زیر این حروف

رمزی از آن گویم ار داری وقوف

طا اشارت بر طهارت دان تمام

هر کجا بر نسبت خود در کلام

طاهر آمد مر نفوس عابدان

غیر او را نی پرستند آن مهان

قلب عارف طاهر از تعظیم غیر

جز خدایش ناید اندر یاد و سیر

طاهر ارواح محبّان زآنکه باز

چشمشان گردد به جز بر دلنواز

طاهر است اسرار ارباب شهود

از توجه جز به سلطان وجود

مر موحد را بوَد طاهر خفا

زآنکه چیزی غیر حق بیند به جا

سین اشارت باشد ار دانی به سرّ

اهل حق دارند سرّش مستتر

عاصیان را یافت آن کو سرّ ذات

داند آن سلطان جان، بخشد نجات

سرّ صوفی را گرت اندیشه است

داند آن کو با صفی هم ریشه است

سرّ دیگر هست و سودای دگر

داند آن کو را ز تن کندند سَر

آن کجا گوید، کجا داند صفی

سرّ مخفی گو بماند مختفی

میم اگر دانی مراد از منّت است

کش به خلقان در نوا و نعمت است

منّت دیگر به اهل عشق از اوست

داند آن کو را به دل بگرفت دوست

بر صفی منّت بدین تفسیر هِشت

بر زبانش نطق و این تقریر هِشت

تا به نظم آرد کتابش را تمام

بود خاص این نعمت از ربّ الانام

گر زبان دانی و بشناسی سخن

خاص دانی منّتش بر جان من

واگذار آن را که ز اغراض و حسد

گشته فاسد دانش و دین و خرد

نارد این تفسیر را او در نظر

غیر شعر و شاعری پا تا به سر

پس بمان کو در جهالت تا ابد

همچنین در بخل و انکار و حسد

گفت این سوره است ز آیت های دین

از کتاب مستطاب مستبین

بر تو خوانیم از خبر چیزی که هست

بالحق از موسی و از فرعون پست

مر گروهی را که بر حق مؤمنند

بر خبرها کز حق آید موقنند

اینکه فرعون از ره استمگری

جست اندر ارض مصر او برتری

دو گروه از سبطیان و قبطیان

ساخت اهل مصر را او در عیان

یک گُره را کرد مغلوب و ضعیف

زآل یعقوب از وضیع و از شریف

کُشتی ابناشان، وی از حُمقی که داشت

وآن زنانشان جمله باقی می گذاشت

کاهنان گفتند ز ایشان یک نفر

می کند ملک تو را زیر و زبر

کُشتی ابناء را نگیرد تا کِهی

پای از ایشان بر فنای او شهی

احمق از آن بُد که گر آن کاهنان

راست گفتند آنچه گفتند از نشان

کُشتن بسیار دفع آن فساد

کی نمودی هیچ ناورد این به یاد

بود او از مفسدین ما خواستیم

تا بر آن مستضعفین منّت نهیم

که شدند اندر زمین مصر خوار

زیر دست قبطیان بد شعار

پیشوایانشان نمودیم آن چنان

وارث مال و مکان قبطیان