صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲۷- سوره النمل » ۱۶- آیات ۶۱ تا ۶۶

أَمَّنْ جَعَلَ اَلْأَرْضَ قَرٰاراً وَ جَعَلَ خِلاٰلَهٰا أَنْهٰاراً وَ جَعَلَ لَهٰا رَوٰاسِیَ وَ جَعَلَ بَیْنَ اَلْبَحْرَیْنِ حٰاجِزاً أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۶۱) أَمَّنْ یُجِیبُ اَلْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ اَلسُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ اَلْأَرْضِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ (۶۲) أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمٰاتِ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ وَ مَنْ یُرْسِلُ اَلرِّیٰاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ تَعٰالَی اَللّٰهُ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (۶۳) أَمَّنْ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ قُلْ‌ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۶۴) قُلْ لاٰ یَعْلَمُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ مٰا یَشْعُرُونَ أَیّٰانَ یُبْعَثُونَ (۶۵) بَلِ اِدّٰارَکَ عِلْمُهُمْ فِی اَلْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهٰا بَلْ هُمْ مِنْهٰا عَمُونَ (۶۶)

آیا آنکه گردانید زمین را مستقر و گردانید میانش نهرها و گردانید مر آن را کوه‌های ثابت و گردانید میان دو دریا حایلی آیا با خدا خدائیست بلکه اکثر ایشان نمی‌دانند (۶۱) آیا آنکه اجابت می‌کند مضطر را چون بخواند او را و رفع می‌کند بدی را و می‌گرداند شما را جانشینان در زمین آیا الهی با خداست اندکی پند می‌گیرید (۶۲) آیا آنکه راه می‌نماید شما را در تاریکیهای بیابان و دریا و آنکه می‌فرستد بادها را بشارت میان دو دست رحمتش آیا الهی با خداست برتر آمد خدا از آنچه شریک می‌دانند (۶۳) آیا آنکه نخست آفرید خلق را پس اعاده می‌کنندش و آنکه روزی می‌دهد شما را از آسمان و زمین آیا الهی با خداست بگو بیاورید دلیلتان را اگر هستید راستگویان (۶۴) بگو نمی‌دانید آنکه باشد در آسمانها و زمین غیب را مگر خدا و نمی‌دانند که کی برانگیخته می‌شوند (۶۵) بلکه بکمال رسید عملشان در آخرت بلکه ایشانند در شک‌اندازان بلکه ایشانند از آن کوران (۶۶)

آنکه گرداند این زمین آرامگاه

نهرها آورد ز اطرافش به گاه

کوهها را ساخت مسمار زمین

حاجزی بین دو بحر مستبین

کوست بحر شور و شیرین در رسوم

یا خلیج فارس با دریای روم

هست هیچ آیا خدایی با خدا

بل ندانند اکثر این آثارها

کیست آیا که نماید مستجاب

خواندن بیچاره را در هیچ باب

چون بخواند مر ورا از اضطرار

زو کند دفع آنچه باشد ناگوار

مضطر آن باشد که از خود ناامید

گشته باشد در مهمات شدید

همچو بیماری که باشد محتضر

یا غریقی بر هلاکت منتظر

شسته لوح دل ز نقش ممکنات

نیست رویش جز که بر سلطان ذات

شیخ داوود یمانی رفته بود

بر عیادت خسته ای را خود ز جود

گفت کن یا شیخ بهر من دعاء

تا دهد حقم ز بیماری شفاء

گفت تو میکن دعاء که مضطری

نیست حاجت بر دعای دیگری

هم بگرداند شما را در زمین

از پی پیشینیان مر جانشین

مر خدایی باشد آیا با خدا

یاد او لیکن کنید اندک شما

از شما یا اندکی گیرید پند

نیستید از شکر منعم بهره مند

رهنما آیا شما را هست کس

هیچ در ظلمات برّ و بحر بس

وآنکه بهر مژده بفرستد ریاح

بیشتر ز انزال رحمت بر صلاح

با خدا دیگر خدایی هست نیک

برتر است او زآنچه گیرندش شریک

بهتر آیا نیست آن خلاّق جود

کآفریند وز عدم بدهد وجود

پس دهد او را اعاده باز هم

در قیامت بعد از آنکه بُد عدم

وآنکه بدهد از زمین و آسمان

بر شما روزی به اوقات زمان

با خدا دیگر خدایی پس کجاست

گو دلیل آرید گر گویید راست

گو نداند در زمین و آسمان

غیب را کس جز خدای غیب دان

خود نمی دانند ایشان تا کجا

می برانگیزانده گردند از خدا

بل رسیده علم ایشان گر که نیک

بر وقوع آخرت هر چند لیک

در شکند از آن همانا بلکه کور

نیستند آگه به تحقیق از نشور

علم آن یعنی که بر تقلید نیست

حقّ دانش جز عیان و دید نیست