وَ قٰالَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لاٰ نُزِّلَ عَلَیْهِ اَلْقُرْآنُ جُمْلَةً وٰاحِدَةً کَذٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤٰادَکَ وَ رَتَّلْنٰاهُ تَرْتِیلاً (۳۲) وَ لاٰ یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلاّٰ جِئْنٰاکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً (۳۳) اَلَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلیٰ وُجُوهِهِمْ إِلیٰ جَهَنَّمَ أُوْلٰئِکَ شَرٌّ مَکٰاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلاً (۳۴)
و گفتند آنان که کافر شدند چرا فرو فرستاده نشد بر او قرآن همه یک دفعه و همچنین تا ثابت داریم بآن دل ترا و بتأنی فرستادیمش بتأنی فرستادنی (۳۲) و نیاوردند ترا مثلی مگر آنکه آوردیم ترا بحق و خوبتر از راه بیان (۳۳) آنان که حشر کرده میشوند بر روهاشان بسوی دوزخ آنها را بدترند از جهت جای و کمترند از جهت راه (۳۴)
هم بگفتند از چه یکبار این خطاب
بر نبی نازل نگردد این کتاب
مختلف کردیم نازل این چنین
تا شود قلب تو ثابت در یقین
هم شود باعث به تسکین فؤاد
در تو هم گردد بصیرت ها زیاد
زآنکه در تجدید وحی از کردگار
دل به هر روزی ز نو یابد قرار
این تجدد خاص این پیغمبر است
در خصوصیّت دلیل دیگر است
گر که شاهی یا امیری مؤتمن
راز گوید روز و شب در انجمن
یا فرستد دم به دم بر وی پیام
که چنین کن یا چنان در انتظام
این دلیل برتری باشد بر آن
که رسد حکمی به سویش یک زمان
گفت زآن رو حق به وجه احسنی
بر تو خواندیم آن پیاپی خواندنی
ناورند از بهر قدحت آن مثال
که بود مشکل جوابش در مقال
جز که ما آریم بر وجه صریح
آن جوابی کوست بر حق و صحیح
بهر رد قول ایشان اظهر است
وز ره تبیّین بسی نیکوتر است
مشرک آنانند کز روها شوند
بر جهنم حشر وز سر می روند
بدترند آن قوم از روی مکان
هم ز روی راه گمره تر عیان