صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲۰- سوره طه » ۱۴- آیات ۱۲۲ تا ۱۲۹

ثُمَّ اِجْتَبٰاهُ رَبُّهُ فَتٰابَ عَلَیْهِ وَ هَدیٰ (۱۲۲) قٰالَ اِهْبِطٰا مِنْهٰا جَمِیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمّٰا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنِ اِتَّبَعَ هُدٰایَ فَلاٰ یَضِلُّ وَ لاٰ یَشْقیٰ (۱۲۳) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ أَعْمیٰ (۱۲۴) قٰالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمیٰ وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً (۱۲۵) قٰالَ کَذٰلِکَ أَتَتْکَ آیٰاتُنٰا فَنَسِیتَهٰا وَ کَذٰلِکَ اَلْیَوْمَ تُنْسیٰ (۱۲۶) وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیٰاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذٰابُ اَلْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقیٰ (۱۲۷) أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنٰا قَبْلَهُمْ مِنَ‌ اَلْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسٰاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِأُولِی اَلنُّهیٰ (۱۲۸) وَ لَوْ لاٰ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَکٰانَ لِزٰاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی (۱۲۹)

پس برگزید او را پروردگارش پس توبه پذیرفت از او و هدایت کرد (۱۲۲) گفت فرو شوید از آن همه بعضی از شما مر بعضی را دشمن پس اگر آید شما را از من هدایتی پس آنکه پیرو شد هدایت مرا پس گمراه نمی‌شود و تعب نمی‌کشد (۱۲۳) و آنکه رو گردانید از ذکر من پس بدرستی که مر او راست زیستنی تنگ و حشر می‌کنیم او را روز قیامت نابینا (۱۲۴) گفت پروردگار من چرا حشر کردی مر نابینا و بدرستی که بودم بینا (۱۲۵) گفت همچنین آمد ترا آیتهای ما پس وا گذاشتی آن را و همچنین امروز وا گذاشته شوی (۱۲۶) و همچنین جزا می‌دهم که اسراف کرد و نکردید بآیتهای پروردگارش و هر آینه عذاب آخرت سخت‌تر و پاینده‌تر است (۱۲۷) آیا پس هدایت نکردشان که بسیار هلاک کردیم پیش از ایشان از قرنها می‌روند در مسکنهای ایشان بدرستی که در آن هر آینه آیتهاست مر صاحبان خردها را (۱۲۸) و اگر نبود کلمه که پیش رفته از پروردگارت هر آینه بود لازم و مدتی نام برده شده (۱۲۹)

برگزید او را دگر پروردگار

بر قبول توبه اندر آشکار

توبه اش پذرفت و او را ره نمود

این هم از توفیق حق بر بنده بود

اهبِطَا مِنْهَا جَمِیعَاً گفت حق

دشمن بعضی است بعضی زآن فرق

بر زمین پس گر که از من بر شما

آید از بهر هدایت رهنما

آن هدی را پس کند هر پیروی

نه شود گمره نه رنج استش جوی

وآنکه گردانید رو از پند من

تنگ گشتش زندگی و زیستن

در قیامت می شود محشور هم

اعمی اعنی بی بصیرت چون غنم

گوید ای پروردگار از چه ضریر

حشر من کردی چو بودم من بصیر

حق تعالی گوید او را در جواب

همچنین بُد فعل تو بر ناصواب

تو فراموش کردی از آیات ما

ترک کرده زآن شدی امروز را

هم دهیم اینسان جزای مسرفان

که ز حد بگذشته از شرک عیان

هم به آیتهای ربّش نگروید

دو عقوبت زآن بر او گردد پدید

آن یکی ضنک معیشت در جهان

وآن دگر در آخرت رنج گران

هست رنج آخرت سخت و اشد

همچنین پاینده تر چون در رسد

راه می ننمود آیا کردگار

مشرکان را بر طریق اعتبار

پیش از ایشان اینکه بس کردیم ما

خود هلاک آنسان ز اهل قرنها

چون به مسکنهای ایشان می روند

مکّیان اندر تجارت و این است پند

آن علامت ها که بینند از وصول

هست کافی بهر ارباب عقول

گر نمی بود آن سخن کز ذوالمنن

جسته پیشی آن بر اهل این زمن

که مؤخر دارد ایشان را عذاب

تا به روز بدر یا یوم الحساب

بودشان لازم عذاب وارده

باش نک تا وقت نامیده شده