صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱۸- سوره الکهف » ۱۵- آیات ۸۳ تا ۸۸

وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳) إِنّٰا مَکَّنّٰا لَهُ فِی اَلْأَرْضِ وَ آتَیْنٰاهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَباً (۸۴) فَأَتْبَعَ سَبَباً (۸۵) حَتّٰی إِذٰا بَلَغَ مَغْرِبَ اَلشَّمْسِ وَجَدَهٰا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَهٰا قَوْماً قُلْنٰا یٰا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ إِمّٰا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمّٰا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (۸۶) قٰالَ أَمّٰا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلیٰ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذٰاباً نُکْراً (۸۷) وَ أَمّٰا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَلَهُ جَزٰاءً اَلْحُسْنیٰ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنٰا یُسْراً (۸۸)

و می‌پرسند ترا از ذی القرنین بگو بزودی خواهم خواند بر شما از او بیانی (۸۳) بدرستی که ما تمکن دادیم در زمین و دادیمش از هر چیزی سببی (۸۴) پس از پی رفت سببی را (۸۵) چون رسید بجای غروب کردن آفتاب یافت آن را که غروب می‌کند در چشمۀ لای دار و یافت نزد آن گروهی را گفتیم ای ذو القرنین یا عذاب می‌کنی ایشان را و یا آنکه می‌گریم از ایشان نیکویی را (۸۶) گفت اما آنان که ظلم کرد پس زود باشد که عذاب کنیم او را پس برگردانیده شود بسوی پروردگارش پس عذاب کند او را عذابی سخت (۸۷) و اما آن که ایمان آورد و کرد کار خوب پس مر او راست پاداش نیکی و بزودی خواهیم گفت مر او را از فرمان خود آسانی (۸۸)

نک شنو تفصیل ذوالقرنین باز

کز تو پرسند ای رسول دلنواز

بوده آن اسکندر از روی کلام

پادشاه مشرق و مغرب تمام

مر ورا خواندند ذوالقرنین از آن

که دو کرّت گشت بر گرد جهان

یا که بودش در تصرف غرب و شرق

نافذ امرش هر دو سو را همچو برق

یا که شاه ظاهر و باطن بُد او

یا که بوده است او اصیل از هر دو سو

یا دو قرن از مردمان در دور او

برگذشتند از جهان رنگ و بو

نیست قصد از شخص او تا بوده چون

قصه اش فرموده حق بهر نمون

زود باشد گو که تا خوانیم ما

قصه و اخبار او را بر شما

ما به او دادیم مکنت از طلب

در زمین هم از هر آن چیزی سبب

کآن وسیله بودش اندر کارها

میشد از پی مر سبب را هر کجا

تا رسید آنجا که می شد آفتاب

مر فرو در چشمه ای از گرم آب

یافت نزد آن گروهی بت پرست

ما به او گفتیم از حکم الست

یا بکش این قوم را از چار سو

یا که هل مابینشان شرع نکو

قَالَ أما مَن ظَلَمَ یعنی ستم

کرد هر کس یافت زآن پاداش هم

زود باشد ما کنیم او را عذاب

می کشیم آن هر چه باشید از شتاب

هم چو بر پروردگارش گشت رد

پس کند او را عذابی سخت و بد

وآنکه مؤمن گردد و شایسته کار

پس جزای نیک یابد بی شمار

زود باشد که ورا گوییم ما

کآری آسان ز امر خود کامل جزا