صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱۴- سوره ابراهیم » ۳- آیات ۱۴ تا ۲۱

وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ اَلْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذٰلِکَ لِمَنْ خٰافَ مَقٰامِی وَ خٰافَ وَعِیدِ (۱۴) وَ اِسْتَفْتَحُوا وَ خٰابَ کُلُّ جَبّٰارٍ عَنِیدٍ (۱۵) مِنْ وَرٰائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقیٰ مِنْ مٰاءٍ صَدِیدٍ (۱۶) یَتَجَرَّعُهُ وَ لاٰ یَکٰادُ یُسِیغُهُ وَ یَأْتِیهِ اَلْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکٰانٍ وَ مٰا هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرٰائِهِ عَذٰابٌ غَلِیظٌ (۱۷) مَثَلُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمٰالُهُمْ کَرَمٰادٍ اِشْتَدَّتْ بِهِ اَلرِّیحُ فِی یَوْمٍ عٰاصِفٍ لاٰ یَقْدِرُونَ مِمّٰا کَسَبُوا عَلیٰ شَیْ‌ءٍ ذٰلِکَ هُوَ اَلضَّلاٰلُ اَلْبَعِیدُ (۱۸) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰهَ خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ (۱۹) وَ مٰا ذٰلِکَ عَلَی اَللّٰهِ بِعَزِیزٍ (۲۰) وَ بَرَزُوا لِلّٰهِ جَمِیعاً فَقٰالَ اَلضُّعَفٰاءُ لِلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا إِنّٰا کُنّٰا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنّٰا مِنْ عَذٰابِ اَللّٰهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ قٰالُوا لَوْ هَدٰانَا اَللّٰهُ لَهَدَیْنٰاکُمْ سَوٰاءٌ عَلَیْنٰا أَ جَزِعْنٰا أَمْ صَبَرْنٰا مٰا لَنٰا مِنْ مَحِیصٍ (۲۱)

و ساکن می‌گردانیم شما را در آن زمین از پس ایشان آن از برای کسیست که ترسید از مقام من و ترسید از وعده عذابم (۱۴) و طلب فتح کردند و نومید شد هر سرکش حق‌ناپذیری (۱۵) از پس او دوزخ است و آب داده می‌شود از آبی که خون جراحتست (۱۶) جرعه جرعه می‌آشامد آن را و نزدیک نباشد که فرو بردش بآسانی و می‌آید مرگ او را از همه جا و نیست او مرده و از پس او عذابیست سخت (۱۷) مثل آنان که کافر شدند بپروردگارشان کردارشان چون خاکستریست که سخت بوزد بآن باد در روزی که باد سخت می‌آمده باشد قادر نباشند از آنچه کسب کرده باشند بر چیزی آنست آن گمراهی دور (۱۸) آیا ندانی که خدا آفرید آسمانها و زمین را براستی اگر خواهد ببرد شما را و بیاورد خلقی تازه (۱۹) و نیست آن بر خدا دشوار (۲۰) و ظاهر شدند بر خدا همگی پس گفتند ضعیفان مر آنان را که طلب بزرگی کردند بدرستی که بودیم ما مر شما را پیروان پس آیا شما هستید کفایت‌کنندگان از ما از عذاب خدا هیچ چیز گفتند اگر هدایت کرده بود ما را خدا هدایت کرده بودیم شما را یکسانست بر ما خواه جزع نموده باشیم یا صبر کرده باشیم که نسیت ما را هیچ گریزگاهی (۲۱)

مر شما را بر زمینشان جا دهم

بعد ایشان اندر آن سکنا دهم

گفت پیغمبر هر آن همسایه را

می برنجاند به وفق آیه را

حق کند زآن شهر و بیت آواره اش

خانه را غیری برد بر چاره اش

این بود امری مقرّر بی سخن

ترسد ار کس از مقام حکم من

یعنی از آن موقفی کز انتقام

باز دارند اهل عالم را تمام

یا که ترسد از وعیدم بر عذاب

کآن بود موجود در یوم الحساب

گرچه نزد آنکه عقلش رهبر است

هر دمی حشر و حساب دیگر است

پس طلب کردند نصرت از خدا

یا که حکم اندر ترافع انبیا

باز رستند انبیاء، شد نا امید

هر کسی کو بود جبّار عنید

بعد از ا ین هم دوزخ آمد جایشان

میدهند از آبِ آتش زایشان

جرعه جرعه می خورند ایشان از او

نیست نزدیک آن ز تلخی بر گلو

گر قباحت های نفس بد سیر

بشنوی، این پیش آن باشد شِکر

آید او را رنج موت از هر مکان

لیک نبود مرده، دارد بلکه جان

با وجود این چنین محنت ز پی

سختتر باشد عذابی بهر وی

این است وصف آن کسان کز حالشان

بر خدا باشد به کفر اعمالشان

همچو آن خاکستری که تندباد

بگذرد بر وی به وقت اشتداد

می کند آن را پراکنده چنان

که نماند زو اثر اندر مکان

فعل نیک کافران باشد چنین

تخم حنظل کی دهد بار انگبین

نیستشان قدرت به چیزی در جزا

زآنچه کردند اکتساب از خیرها

هر عمل کآن نیست از حزم و حضور

هست گمراهی و از مقصود دور

هیچ ای بیننده آیا ننگری

یا ندانی از طریق برتری

کآفریده است آن خدا از روی حق

این سماوات و زمین را بر نسق

یعنی از حکمت نه بر لغو و مجاز

کوست از بیهوده کاری بی نیاز

مر شما را می برد گر خواهد آن

آورد خلق جدیدی در جهان

نیست این اعدام و ایجاد از امور

بر خدای مقتدر دشوار و دور

مر برون آیند ز امر حق تمام

مردگان از قبر در یوم القیام

ظاهر ار گفت او شدند اندر شهود

از تحقق بر وقوع امر بود

عاجزان گویند پس با سرکشان

پیروان کفر یعنی آن چنان

که شما را ما به جان تابع بدیم

منکر پیغمبران آنسان شدیم

نک شما هستید آیا کز شتاب

چیزی از ما دفع سازید از عذاب

گفت گر بر ما نماید ره خدا

هم شما را ره نماییم از ولا

پس بگویند از ره عجز و فزع

صبر ما باشد مساوی بر جزع