صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱۰- سوره یونس » ۱۱- آیات ۶۵ تا ۷۴

وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ اَلْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ (۶۵) أَلا إِنَّ لِلّهِ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ وَ ما یَتَّبِعُ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّهِ شُرَکاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ (۶۶) هُوَ اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ اَلنَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ (۶۷) قالُوا اِتَّخَذَ اَللّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ اَلْغَنِیُّ لَهُ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ ما فِی اَلْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَی اَللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۶۸) قُلْ إِنَّ اَلَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اَللّهِ اَلْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ (۶۹) مَتاعٌ فِی اَلدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ اَلْعَذابَ اَلشَّدِیدَ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ (۷۰) وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکِیرِی بِآیاتِ اَللّهِ فَعَلَی اَللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اُقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ (۷۱) فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَی اَللّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ (۷۲) فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی اَلْفُلْکِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ‌ اَلْمُنْذَرِینَ (۷۳) ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلی قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِ اَلْمُعْتَدِینَ (۷۴)

و نباید اندوهگین کند ترا گفتار ایشان بدرستی که عزت مر خدا راست همگی اوست شنوای دانا (۶۵) آگاه باشید بدرستی که مر خدا راست هر که در آسمانها و هر که در زمین است و پیروی نمی‌کند آنان که می‌خوانند از غیر خدا شریکان را پیروی نمی‌کنند مگر گمان را و نیستند ایشان مگر آنکه دروغ می‌گویند (۶۶) اوست که گردانید برای شما شب را تا آرام گیرید در آن و روز را بینش دهنده بدرستی که در آن هر آینه آیتهاست از برای جمعی که می‌شنوند (۶۷) گفتند گرفت خدا فرزندی پاکیش را اوست بی‌نیاز مر او راست در آسمانها و آنچه در زمین است نیست نزد شما هیچ حجتی باین آیا می‌گویند بر خدا آنچه نمی‌دانند (۶۸) بگو بدرستی که آنان که می‌بندند بر خدا دروغ را رستگار نمی‌شوند (۶۹) مایه تعیشی است در دنیا پس بسوی ماست بازگشت ایشان پس می‌چشانیم ایشان را عذاب سخت ببودنشان که کافر می‌شدند (۷۰) و بخوان بر ایشان خبر نوح چون گفت مر قومش را ای قوم من اگر باشد که عظیم آمده باشد بر شما اقامتم و پند دادنم بآیتهای خدا پس بر خدا توکل کردم پس گرد آورید کارتان را و انبازانتان را پس نباید که باشد کارتان بر شما پوشیده یا اندوه پس گذارش دهید بسوی من و مهلت بدهید مرا (۷۱) پس اگر اعراض کردید پس نخواستم از شما هیچ مزدی نیست مزد من مگر بر خدا و فرموده شدم که باشم از مسلمانان (۷۲) پس تکذیب کردندش پس رهانیدیم او را و هر که بود با او در کشتی و کردیم ایشان را جانشینان و غرق کردیم آنها را تکذیب کردند آیتهای ما را پس بنگر چگونه بود انجام کار بیم‌داده‌شدگان (۷۳) پس برانگیختیم از بعد او رسولان بسوی قومشان پس آمدند ایشان را بآیتها پس نبودند که بگروند بآنچه تکذیب کردند آن را از پیش همچنین مهر می‌نهیم بر دلهای تعدی‌کنندگان (۷۴)

تا نگردی ای رسول اندوهگین

از کلام اهل شرک و اهل کین

زآنکه عزّت جمله باشد از خدا

اوست غالب بر تمام ماسوی

مر تو را در عزّ دین یاری کند

در هر آن حالت مددکاری کند

بشنود گویند هر چه از هزل و جد

هم بداند نیّت هر یار و ضد

می بدانید اینکه هست از حق یقین

هر که هست اندر سماوات و زمین

در سماوات از ملایک بر نشان

در زمین از آدمی وز غیر آن

پیروی ایشان نمایند از چه چیز

که جز او را داعیند از بی تمیز

یعنی آنها را که از جهل و ضلال

کرده اند ایشان شریک ذوالجلال

پیروی نکنند جز پندار خویش

کاذبند الاّ که در گفتار خویش

اوست کو گرداند یعنی آفرید

بر شما شب را و کرد اینسان پدید

تا در او یابید آرام و قرار

کرد روشن روز را از بهر کار

تا در انجام مهمّات از تمام

اندر آن یابید با بینش قیام

باشد از آیات حق این روز و شب

بهر قومی کاشنوند اقوال رب

این چنین گفتند قومی بی رشد

که خدا بگرفته بهر خود ولد

ذات حق پاک است از فرزند و جفت

این سخن جز احمقی هرگز نگفت

او بود در ذات پاکش بی نیاز

از شریک و جفت و از فرزند باز

هست یکجا زآن غنی بی قرین

آنچه هست اندر سماوات و زمین

نیست نزدیک شما ای مشرکان

حجتی کو راست فرزندی عیان

هیچ می گویید آیا بر خدا

آنچه را دانا نه اید از افترا

گو ، هر آن کس بر خدا بندد دروغ

رستگاری نیست هیچش یا فروغ

این است بهره کم ز دنیا بی سند

یعنی این نسبت که هست او را ولد

پس به سوی ماست برگشت و ایاب

سخت ایشان را چشانیم از عذاب

زآنکه بر توحید و بر حشر و کتاب

می شدندی کافر از هر فصل و باب

می بخوان از نوح بر ایشان خبر

چونکه گفت او قوم خود را در حضر

کای گروه ار بر شما باشد گران

بودن من مر شما را در میان

گفتنم یا مر شما را وعظ و پند

با علامت های روشن گاه چند

پس نمودم من توکل بر خدا

جمع پس گردید امر خویش را

اتفاق اعنی کنید و انجمن

بر هلاک و قتل و ضرب و طعن من

با شریکانی که دارید از بتان

یاوری خواهید در هر کار از آن

پس نباشد بر شما امر شما

قصدتان پوشیده یعنی در خطا

نی که مکر اندر هلاک من کنید

بلکه آن را ظاهر و روشن کنید

ثُم اقۤضُواْ آورید اعنی بجا

در حق من آنچه خواهید از جفا

هم نباید تا مرا مهلت دهید

زآنچه با هم وعده در خلوت دهید

در توکل نوح بُد ثابت قدم

با وجود خصم افزون، یار کم

این چنین میگفت با قوم عنید

این نبود الاّ ز حُسن اعتمید

پس بگردانید از من گر که روی

وز قبول قول من در گفتگوی

در رسالت بر ادای حقّ خویش

از شما اندک نخواهم مزد و بیش

نیست مزد الاّ ز حق در دعوتم

هم جز او نبود پناه از محنتم

گشته ام مأمور از حق در یقین

تا که باشم از گروه مسلمین

داشتندی قوم او را بر دروغ

بودشان چون اصل و گوهر بی فروغ

نوح را پس ما رهاندیم از عذاب

وآنکه با او بود در فُلک از لباب

اهل کشتی گفته اند از مرد و زن

بوده اند از مؤمنان هشتاد تن

پس بگرداندیم ایشان را یقین

ما ز پس واماندگان اندر زمین

غرق کردیم آن دگرها را تمام

اندر آن طوفان ز وجه انتقام

بُد چو بر آیات ما تکذیبشان

یافت طوفان دست بر تعذیبشان

پس نگر کانجام کار منذرین

بر چگونه است ار تویی دانا بر این

پس برآوردیم بعد از وی رسل

سوی هر قومی و خلقی در سبل

پس شدند آنها به امتها گسیل

با نشان و معجزات از هر قبیل

پس نبودند آن امم در هر زمان

کآورند ایمان بدان پیغمبران

زآن سبب کایشان به تکذیب رسل

پیش از این بودند اندر جزء و کل

بودشان تکذیب یعنی رسم و راه

نی که یابند از کلامی انتباه

همچنین ما بر قلوب معتدین

مُهر بنهیم از نشان نظم و دین