إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اَللّهِ حَقًّا إِنَّهُ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ (۴) هُوَ اَلَّذِی جَعَلَ اَلشَّمْسَ ضِیاءً وَ اَلْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ اَلسِّنِینَ وَ اَلْحِسابَ ما خَلَقَ اَللّهُ ذلِکَ إِلاّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ اَلْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۵) إِنَّ فِی اِخْتِلافِ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ وَ ما خَلَقَ اَللّهُ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ (۶) إِنَّ اَلَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ اِطْمَأَنُّوا بِها وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ (۷) أُولئِکَ مَأْواهُمُ اَلنّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۸) إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ اَلْأَنْهارُ فِی جَنّاتِ اَلنَّعِیمِ (۹) دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اَللّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ (۱۰) وَ لَوْ یُعَجِّلُ اَللّهُ لِلنّاسِ اَلشَّرَّ اِسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ اَلَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ (۱۱) وَ إِذا مَسَّ اَلْإِنْسانَ اَلضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۲)وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا اَلْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی اَلْقَوْمَ اَلْمُجْرِمِینَ (۱۳) ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی اَلْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ (۱۴)
بسوی اوست بازگشت شما همه وعده دادنی از خدا حق بدرستی که او نخست آفرید خلق را پس باز میگرداند او را تا جزا دهد آنان را که گرویدند و کردند کارهای شایسته بعدالت و آنان که کافر شدند مر ایشانراست شربتی از آب جوشان و عذابی دردناک بسبب بودنشان که کافر میشدند (۴) اوست که گردانید آفتاب را روشنایی و ماه را روشنی و مقرر داشتش منزلها تا بدانید شما سالها و حساب را نه آفرید خدا آن را مگر بحق تفضیل میدهد آیتها را برای جمعی که بدانند (۵) بدرستی که در اختلاف شب و روز و آنچه آفرید خدا در آسمانها و زمین و هر آینه آیتهاست از برای جمعی که میپرهیزند (۶) بدرستی که آنان که امید نمیدارند ملاقات ما را و راضی شدند بزندگانی دنیا و آرامیدند بآن و آنان که ایشان از آیتهای ما بیخبرانند (۷) آنها جایگاهشان آتش است بسبب آنچه بودند که کسب میکردند (۸) بدرستی که آنان که گرویدند و کردند کارهای شایسته راه نماید ایشان را پروردگارشان بسبب ایمانشان میرود از زیرشان نهرها در بهشتهای با نعمت (۹) خواندنشان در آن سبحانک اللهم است و درودشان در آن سلام است و آخر خواندنشان اینکه الحمد للّه ربّ العالمین (۱۰) و اگر تعجیل میکرد خدا از برای مردمان شر را تعجیل ایشان بخیر هر آینه رانده شده بود بسوی ایشان اجلشان پس وا میگذاریم آنان را که امید ندارند ملاقات ما را در زیادهرویشان که حیران میبوده باشند (۱۱) و چون مس کند ایشان را ضرری میخوانند ما را خوابیده بپهلویش یا نشسته یا ایستاده پس چون دفع کردیم از او ضررش را میگذرد گویا که نخوانده است برای ضرری که مس کرده بود او را همچنین آراسته شد از برای مسرفان آنچه بودند که میکردند (۱۲) و بحقیقت هلاک کردیم اهل زمانها را از بیش شما چون ستم کردند و آمد ایشان را رسولانشان با معجزات و نبودند که ایمان آورند همچنین جزا دهیم گروه گناهکاران را (۱۳) پس گردانیمتان جانشینان در زمین از بعد ایشان تا به بینیم چگونه عمل میکنید (۱۴)
بازگشتِ جمله بر وی از شماست
وعده حق بر شما حق است و راست
خلق را اول نمود ایجاد و باز
زنده سازد بعد مردن کارساز
مؤمنان را تا جزاء اندر محل
بدهد از کردار نیکو در عمل
از عدالت کو کند بر مَایَجِب
عدل یا بر عبد باشد منتسب
یعنی از عدلی که ایشان بی قصور
کرده باشند اندر ایمان و امور
وآن کسان که بر خدا کافر شدند
مِی بنوشند از حمیم پُر گزند
هستشان از حق عذابی دردناک
بر جزای کفر ارباب هلاک
اوست معبودی که کرد از ایمنی
شمس را دارای ضوء و روشنی
ماه را نورانی اندر دید کرد
کسب نور آن ماه از خورشید کرد
بهر هر یک کرد تقدیر آن مدیر
مر منازل در فلک بهر مسیر
اکثری گویند می باشد ضمیر
بر قمر راجع نه بر شمس منیر
کرده تقدیر اعنی او اندر ظهور
این منازل بهر مه گاه عبور
قدر شبهای شهور اندر سیاق
جز دو شب که ماه باشد در مُحاق
تا بدانید از شمار سالها
هم حساب وقت ها در حال ها
مشتمل بر ماه ها چون بود سال
ذکر مه را حق نکرد اندر مقال
نافرید این جمله را از قدرتش
جز به حق یعنی به وفق حکمتش
می نبود ایجادش از بیهوده بس
یا به بازی یا به باطل یا هوس
می کنیم آیات خود را ما بیان
بهر قومی که بدانند از عیان
باشد اندر اختلاف روز و شب
یکدگر را تا درآیند از عقب
بر کم و بیش اختلافش مبتنی است
یا خلاف از تیرگی و روشنی است
آنچه کرد ایجاد رب العالمین
از خلایق در سماوات و زمین
هست برهان بر نفاذ قدرتش
بر کمال علم و صنع و حکمتش
مر گروهی را که ترسند از مآل
وز خواتیم امور و سوء حال
آن کسان که نیستشان از ضعف دید
بر ثواب و بر عِقاب ما امید
بر حیات دنیوی خوشدل شدند
مطمئن بر سیل مستعجل شدند
آن چنان کردند اندر وی قرار
که تو گویی نیستشان زآنجا گذار
وآنکه از آیات ما بر بیثبات
غافلند و نیستشان هیچ التفات
آن کسان مأوایشان در آتش است
اکتسابی را که آن بس ناخوش است
وآن کسان کایمان به حق آورده اند
کارهای نیک افزون کرده اند
حق نماید راهشان در آخرت
خود ز ایمان بر بهشت و مغفرت
مؤمنانی که ز اعمال نکو
زیر مسکنهایشان جاری است جو
اندر آن جنّات پر نعمت مدام
این چنین خوانند حق را در مقام
کای خدا یاد تو بر پاکی کنیم
حمد ذاتت را به چالاکی کنیم
ذکر ایشان بر بقای لذت است
نی به عنوان عمل یا طاعت است
هم تحیّت هایشان باشد سلام
یکدگر را اندر آن اعلی مقام
هستشان آخر دعاء حمد خدا
کو بود پروردگار ماسوی
این چنین گویند ز اخلاص و یقین
حمد الله کوست رب العالمین
عارفان را لذتی و نعمتی
نیست بِه از حمد حق در نوبتی
دم به دم در جنّت پر نعمتند
در سپاس و حمد ذات حضرتند
گر کند تعجیل حق بر مردمان
بر اجابت در دعای بد چنان
که کنند اشتاب در خیر از دعاء
رانده گردد سویشان در دم قضاء
زود یعنی میرسد آجالشان
بد شود پیش از زمان احوالشان
وقت دلتنگی کنی نفرین به خود
یا به اولاد و عیال از فعل بد
حق تعالی این دعا را بر شتاب
نیست حکمت گر نماید مستجاب
گوید از راه کرم با کاتبین
این سخن بر بنده ننویسید هین
زآنکه کرد از انقباض او این دعا
بر کلام بد نگیریم این گدا
پس گذاریم آن کسان را خوار و زار
کز لقای ما نی اند امیدوار
می گذاریم اندر استدراجشان
دور و گمراه از ره و منهاجشان
یَعمَهُون یعنی که در سرگشتگی
مانده اند ایشان ز دین بگذشتگی
چونکه انسان را کند مَس، رنج و ضر
خواند اندر جنب خود ما را دگر
گردد از پهلو به پهلو در فراش
یاد ما آن گه کند از اغتشاش
یا نشسته یا ستاده در مضار
آن زمان خواند خدا را ز اضطرار
قصد این است از قعود و از قیام
کآن زمانم خواند از هر وصف و نام
پس چو برداریم از او آن رنج و دود
بازگردد بر همان غفلت که بود
گوییا ما را نخوانده هرگز او
اندر آن رنجی که در وی بُد فرو
مثل این آراسته بر مسرفان
می کنند آنچه از ملاهی بالعیان
دیوشان یعنی به چشم آراسته
آنچه او ز اعمال بد میخواسته
ما تبه کردیم ز اهل قرنها
آنچه کردند اِ ستم از پیش از شما
حال کونی کآمد ایشان را رسل
با نشان و حجت از حق در سبل
می نبودند آنکه ایمان آورند
رو به حق ز انکار و کفران آورند
مشرکان را هم دهیم اینسان جزا
که جزاء دادیم اندر مامضی
پس شما را ما بگرداندیم هین
جانشین از بعد ایشان در زمین
بر شما کردیم یکجا واگذار
مسکن و مأوایشان در روزگار
تا ببینیم از شما در خیر و شرّ
بر چگونه است آن عملها سر به سر