ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

با سنبلش آویختم از روی نیاز

گفتم من سودا زده را چاره بساز

گفتا که لبم بگبر و زلفم بگذار

در عیش خوش آویز، نه در عمر دراز