ما خلاف رسم مردم کردهایم
ترک اسباب تنعم کردهایم
رشتهٔ تسبیح را از ما مجوی
زانکه ما سررشته را گم کردهایم
در میان گریه چون ابر بهار
بر بقای خود تبسم کردهایم
آن دهان را کس نمیداند یقین
شکل موهومی توهم کردهایم
همدم وصلت دمی گر بودهایم
بر قِدم آن دم تقدم کردهایم
هیچ دانی از چه شد معلوم علم
زانکه بسیاری تعلم کردهایم
تا چو ناصر طالبی یابد ظریف
انجمنها همچو انجم کردهایم