صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۵- سوره مائده » ۱۱- آیات ۴۶ تا ۴۹

وَ قَفَّیْنٰا عَلیٰ آثٰارِهِمْ بِعِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلتَّوْرٰاةِ وَ آتَیْنٰاهُ اَلْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدیً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلتَّوْرٰاةِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (۴۶) وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ اَلْإِنْجِیلِ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ فِیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰاسِقُونَ (۴۷) وَ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ اَلْکِتٰابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلْکِتٰابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ وَ لاٰ تَتَّبِعْ أَهْوٰاءَهُمْ عَمّٰا جٰاءَکَ مِنَ اَلْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنٰا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهٰاجاً وَ لَوْ شٰاءَ اَللّٰهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ لٰکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مٰا آتٰاکُمْ فَاسْتَبِقُوا اَلْخَیْرٰاتِ إِلَی اَللّٰهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِمٰا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (۴۸) وَ أَنِ اُحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ وَ لاٰ تَتَّبِعْ أَهْوٰاءَهُمْ وَ اِحْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ مٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلنّٰاسِ لَفٰاسِقُونَ (۴۹)

و از پی در آوردیم بر اثرهاشان عیسی پسر مریم را در حالی که تصدیق کننده بوده از آنچه پیش از اوست از توریة و دادیم او را انجیل که در آن هدایتی است و نوری و تصدیق‌کننده است مر آنچه را باشد میان دو دستش از توریة و هدایت و پندیست از برای پرهیزکاران (۴۶) و باید حکم کنند اهل انجیل بآنچه فرو فرستاد خدا در آن و کسی که حکم نکرد بآنچه فرستاد خدا پس آن گروه ایشانند فاسقان (۴۷) و فرستادیم بتو کتاب را براستی باور دارنده مر آنچه باشد میان دو دستش از کتاب و نگهبانست بر آن پس حکم کن میانشان بآنچه فرو فرستاده خدا و پیروی مکن مرادهای ایشان را بمیل از آنچه آمد فرا از حق از برای هر یک گردانیدیم از شما شریعتی و راه روشنی و اگر خواستی خدا هر آینه کردمی شما را امتی واحد و لیکن تا بیازماید شما را در آنچه داد شما را پس پیشی گیرید یکدیگر را بخوبیها بسوی خداست مرجع شما همه پس خبر می‌دهد شما را بآنچه بودید در آن اختلاف می‌کردید (۴۸) و آنکه حکم کن میانشان بآنچه فرو فرستاد خدا و پیروی مکن خواهشهای ایشان را و بترس از ایشان که بفتنه اندازندت از برخی آنچه فرو فرستاد خدا بتو پس اگر برگردند پس بدان که جز این نیست که می‌خواهد خدا که برساند ایشان را ببرخی گناهانشان و بدرستی که بسیاری از مردمان هر آینه فاسقند (۴۹)

وز پی آنها که بودند انبیا

بر اثرهاشان در آوردیم ما

عیسی مریم رسول پاک را

روشنی ّ دیدة افلاک را

کو مصد ّق بود بر آنها که پیش

ما فرستادیم از آیات خویش

بود آن تورات مر تنزیل را

پس به او دادیم ما انجیل را

رهنما بود او به توحید و به نور

همچنین بر علم احکام و امور

بر طریق حق تعالی روشنی

هم مصد ّق مر به تورات سنی

هم بر آنچه بود از تورات پیش

در اصول و در فروع از دین و کیش

بود ارشادی خلایق را به حق

متقین را وعظ و پندی بر نسق

حکم تا از وی کنند اهلش عیان

بر هر آنچه بُد ز حق نازل در آن

پس از آن کردند ترسایان عدول

بر هوی و میل نفس بی اصول

وآنکه نکند حکم بر آنچه از وجوه

گشته نازل فاسقانند این گروه

هم به سویت ای رسول مس تطاب

نازل از ما شد به صدق و حق کتاب

هم موافق، هم مطابق، بالیقین

با هر آن چیزی که آمد پیش از این

از کتب و آیات صدق منزله

حل شود زو تا امور مشکله

هم مهیمن بر وی اعنی بر کتاب

کز حق آمد با نبییّن بر صواب

تا شود معلوم از آن گر ناحقی

داده رخ ز اهل کتاب از منطقی

یعنی ار تحریف حکمی کرده اند

ناحقی بر جای حق آورده اند

زو شود مکشوف آن اسرارها

یعنی از قرآن رموز کارها

هر چه شد تبدیل از احکام اِله

باشد او بر سُقم و صحتها گواه

حکم می کن پس تو بر صدق و صواب

بین ایشان یعنی ارباب کتاب

بر هر آنچه بر تو بفرستاده حق

در قصاص و رجم و احکام و نسق

فرقه ای گویند چون فرموده حق

حکم کن فرض است ما را بر فرق

گر کنند اعنی ترافع بی دغل

جانب حکام ما اهل ملل

حکم کردن بهر ایشان واجب است

واندر این آراء امّت غالب است

فرقه ای گویند حکم اختیار

بر قبول و رد بود هم بر قرار

نیست منسوخ اعنی آن حکم نخست

که به تخییر آمد از حق یا که سست

گفته می کن حکم گر خواهی تو خود

ور نه سوی شرع خودشان ساز رد

حاکمان آن شریعت تا کنند

حکم بر وفق کتاب ارجمند

جز که نبود حکم حق در شرعشان

یا کتاب حق ز اصل و فرعشان

پس بود اجراء حکم از واجبات

واندر این قول است اجماع ثقات

ز آرزوهاشان مکن هم پیروی

زآنچه آمد بر تو تا غافل شوی

هم ز حکم راست جویی انحراف

بر کلام و میل ایشان ز اختلاف

در میان هر گروهی از شما

شرع و راهی وضع فرمودیم ما

مر شما کاهل کتاب از ایزدید

امت موسی و عیسی و احمدید

شرع و منهاجی که بود آن حق و راست

در شما حق کرد وضع از آنچه خواست

بُد مناسب یعنی آن در هر زمان

بهر نظم روزگار مردمان

نه که می بود آن ارادة بر گزاف

از تناسب تا که باشد برخلاف

مر شریعت در لغت شد راه آب

دین به وی تشبیهش آمد بر صواب

دین هم آمد، داری ار عقل و ادب

بر حیات سرمدی ای جان سبب

ور که حق می خواست می کردندتان

امتی واحد شما را در جهان

لیک خواهد مر شما را آزمود

بر هر آنچه دادتان از نفع و سود

پس شما گیرید سبقت یا کرام

جانب خیرات و نیکی بالتمام

بازگشت جمله باشد سوی حق

قطره ها راجع شود بر جوی حق

پس خبر خواهد نمود او بر شما

چون رسد وقت جزاء دادن بجا

بر هر آن چیزی که در وی اختلاف

میکنید از شرع و دین بی خلاف

واینکه فرمایی تو حکم اندر حدود

بینشان یعنی نصاری و یهود

بر هر آنچه بر تو بفرستاده حق

نی به وفق میل و آراء فرق

میمکن بر میل ایشان پیروی

کن حذر کز فتنه شان گمره شوی

یَفتِنُوک َ اعنی که از عذرت یهود

افکنند اندر ضلالی در حدود

وعدة ایمان دهندت از دغل

وآن نباشد غیر تزویر و حیل

پس کنند اعراض گر از سوء رای

پس بدان که باز میخواهد خدای

که عقوبت های بعضی از ذنوب

جانب ایشان رساند بالوجوب

یعنی آن اعراضشان گردد سبب

کافکند از جرمهاشان پرده رب

هم عقوبتهای دنیا و آخرت

سوی ایشان رو کند بی معذرت

از جلاء و قتل و جزیه، ضرب و شتم

که به دنیا بهره شان گردیده حتم

تا دگر چبود عِقاب اخروی

داند آن را حق بر آن قوم غوی

فاسقانند اکثر مردم یقین

تو مشو ز انکار ایشان دل غمین

انبیاء را بوده اند از منکران

ز اهل ادیان و ملل در هر زمان

این نه مخصوص تو است و دور تو

گر یهودان منکرند از فور تو

مر یهودان بعد از آن گفتند ما

نیستیم از قلب بر حُکمت رضا