یَسْئَلُونَکَ مٰا ذٰا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ اَلطَّیِّبٰاتُ وَ مٰا عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوٰارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّٰا عَلَّمَکُمُ اَللّٰهُ فَکُلُوا مِمّٰا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اُذْکُرُوا اِسْمَ اَللّٰهِ عَلَیْهِ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ سَرِیعُ اَلْحِسٰابِ (۴) اَلْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ اَلطَّیِّبٰاتُ وَ طَعٰامُ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعٰامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ اَلْمُحْصَنٰاتُ مِنَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْمُحْصَنٰاتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذٰا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسٰافِحِینَ وَ لاٰ مُتَّخِذِی أَخْدٰانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ (۵) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذٰا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرٰافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضیٰ أَوْ عَلیٰ سَفَرٍ أَوْ جٰاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ اَلْغٰائِطِ أَوْ لاٰمَسْتُمُ اَلنِّسٰاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ مٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۶) وَ اُذْکُرُوا نِعْمَةَ اَللّٰهِ عَلَیْکُمْ وَ مِیثٰاقَهُ اَلَّذِی وٰاثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنٰا وَ أَطَعْنٰا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ عَلِیمٌ بِذٰاتِ اَلصُّدُورِ (۷) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّٰامِینَ لِلّٰهِ شُهَدٰاءَ بِالْقِسْطِ وَ لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلیٰ أَلاّٰ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْویٰ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ خَبِیرٌ بِمٰا تَعْمَلُونَ (۸) وَعَدَ اَللّٰهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۹) وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلْجَحِیمِ (۱۰) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ عَلَی اَللّٰهِ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ (۱۱)
میپرسند از تو که چه چیز حلال شد مر ایشان را بگو حلال شد مر شما را پاکیها و آنچه آموختید از مرغان و سگان شکارکنندگان آموختیدشان از آنچه آموختشان خدا پس بخورید از آنچه نگاه داشتند بر شما و یاد کنید نام خدا را بر آن و بترسید از خدا بدرستی که خداست زود شمار (۴) امروز حلال شد مر شما را پاکیها و خوراکی آنان که داده شدند نامه را شایسته است شما را و خوراکی شما شایسته است ایشان را و زنان آزاد از زنان گرونده و زنان آزاد از آنکه داده شدند نامه را پیش از شما چون دادیشان مزدهاشان پارسایان جز پلیدکاران و نه گیرندگان دوستان و هر که کافر شود بگرویدن پس بحقیقت ناچیز شد کردارش و او در آخرت از زیانکارانست (۵) ای آن کسانی که گرویدید چون برخیزید بنماز پس بشوئید رویهاتان را و دستهاتان را تا مرفقها و مسح کنید سرهاتان را و پایهاتان را تا دو کعب و اگر باشید جنابت رسیدگان پس پاکی جویید و اگر باشید بیماران یا بر سفری یا آمد یکی از شما از حدثی یا بودید زنان را پس نباید آب را پس قصد کنید خاکی پاک پس مسح کنید رویهاتان را و دستهاتان را از آن نخواهد خدا که کند بر شما هیچ تنگی و لیکن میخواهد تا پاک گرداندتان و تمام کند نعمت خود را بر شما باشد که شما سپاس گزارید (۶) و یاد کنید نعمت خدا را بر شما و پیمان او که استوار کردتان بآن چون گفتید شنیدیم و فرمانبردیم و بترسید از خدا بدرستی که خدا داناست بسرایر سینهها (۷) ای آن کسانی که گرویدید باشید ایستادگان مر خدا را گواهان بعدل و ندارد شما را دشمنی گروهی بر آنکه داد نکنید داد کنید که آن نزدیکتر است مر پرهیزکاری را و بترسید از خدا بدرستی که خدا آگاه است بآنچه میکنید (۸) وعده داد خدا آن را که گرویدند و کردند شایسته که مر ایشانراست آمرزش و مزدی بزرگ (۹) و آنان که کافر شدند و تکذیب کردند آیتهای ما را آن گروه اهل دوزخند (۱۰) ای آن کسانی که گرویدید یاد کنید نعمت خدا را بر شما چون قصد کردند گروهی که دراز کنند بشما دستهای خود را پس بازداشت دستهاشان را از شما و بترسید از خدا و بر خدا پس باید توکل کنند گروندگان (۱۱)
مردمان را از تو می باشد سؤال
کز مطاعم چیست ایشان را حلال
گو حلال آمد شما را طیّبات
غیر از آنچه باشد از مستخبثات
هست هر چیزی حلال و رایگان
تا نکرده شرح استخباث آن
زآنکه اصل آمد اباحت در طعام
جز که سازد شرع چیزی را حرام
همچنین طیّب بود بی منع و قید
آنچه را کلب شکاری کرده صید
یا که عام است این ز هر چیزی به سیر
کو تواند کرد صید از کلب و طیر
آنچه آموزید ایشان را شکار
صیدشان باشد حلال از هر قرار
صید را بهر شما دارد نگاه
هم نه زآن چیزی خورد بی اشتباه
ور خورد نبود معلم، آن دد است
آنچه باقی مانده زو ضار و بد است
ور ز حملۀ سگ بمیرد جانور
تا رسد صاحب شکار او را به سر
برده باشد گر که نام کردگار
چون فرستد کلب را سوی شکار
آن حلال و پاک بهر مردم است
وارد اندر حکم مَا ذَکّیتُم است
می بترسید از خدا، کو با شتاب
از حلال و از حرام استش حساب
بر شما امروز حِل شد طیّبات
هر طعام پاک یعنی یا ثقات
هم طعام صاحبان نامه ها
بر شما باشد به هر حالی روا
هم بود جایز که بر اهل کتاب
از طعام خود دهید اندر نصاب
نیست با اهل کتاب اعنی حرام
گر بَدل سازید چیزی از طعام
اندر این باب است افزون گفتگو
از کتاب فقه گر خواهی بجو
مذهب جعفر در این باب ای غلام
غلّه را دانند گر دانی طعام
یا هر آن چیزی که هست از جامدات
نی ذبیحه یا طبیخ و مایعات
هم حلال آمد زنان پارسا
بنده یا آزاد از بهر شما
وآن زنان کاهل کتاب و اهل کیش
از شما میبوده اند ایشان به پیش
یعنی آن نسوان که در حصن حدود
محصناتند از نصاری و یهود
بهر خود دانند گر ایشان حلال
ور کنند اعراض دور است از مقال
اندر این هم هست افزون اختلاف
نسخ داند جعفر آن را بی خلاف
ذکر قول مختلف در هر مقام
نیست لازم کافی است اصل کلام
بر شما باشند این نسوان حلال
گر که بدهید اجرشان بی قیل و قال
دادن اجر التزام است آن به مهر
نی که گر ندهی حرام است آن به قهر
باید آن باشد به عفت در نکاح
نی به پنهانی و أخْدَان و سفاح
شرح آن بگذشت در سورة نساء
باز بنگر هوشت ار باشد رسا
ور که بر ایمان شود کافر کسی
بر حلال و بر حرام حق بسی
پس یقین باطل شود اعمال او
منقلب گردد به زشتی حال او
او زیانکار است اندر آخرت
بی نصیب و ناامید از مغفرت
ای کسانی کاهل ایمانید باز
چونکه برخیزید از بهر نماز
روی خود شویید و تا مرفق دو دست
شستن شرعی است این بر حق پرست
مسح رأس و رجل تا کعبین هم
کاستخوان برتر است آن بر قدم
ور جُنُب گردید از مسی ّ شما
شد طهارت واجب از سر تا به پا
در جنابت غسل باشد فرض دین
هم مساوی خواب و بیداری در این
ور که بیمارید یا اندر سفر
کآب باشد از شما بر دورتر
بیم خصم و جانور باشد به راه
یا که باشد آب اندر قعر چاه
نیست بندی تا کشید از چاه بر
یا که بفروشند و نبود سیم و زر
وآنگهی باشید حاجتمند آب
از جنابت یا حَدَث در ارتکاب
پس تیمّم کرد میباید به خاک
بر دو دست و روی زین ره نیست باک
شرح آن بگذشت زین پیش ار که هست
آن تیمّم یادت اندر روی و دست
حق نخواهد بر شما گیرد به تنگ
لیک خواهد پاکتان از رجس و ننگ
هم کند اتمام نعمت بر شما
در هر آن، جا و مقامی ز اقتضا
زآن یکی بُد بر تیمّم رخصتش
تا شما گویید شکر نعمتش
پس به یاد آرید از نعمت های او
جانب منعم کنید آنگاه رو
همچنین میثاق او آرید یاد
که به لیل العقبه بستید از وداد
چونکه گفتید این شنیدیم از تو ما
در اطاعت آمدیم و اقتدا
از خدا ترسید در نقض و داد
وز فراموشی نعمت ها که داد
حق بود آگاه بر سرّ صدور
میدهد بر قدر نیت ها اجور
ایستید ای مؤمنان از بهر حق
ثابت و راسخ ز عهد ماسَبَق
هم گواهانی به قسط، اعنی به راست
راستی از حُسن میثاق و وفاست
هم نباید تا که بغض مشرکان
بازتان دارد به نقض عهدشان
تا بگردانید رو از عدل و داد
حمل آن دور است از راه سداد
عدل بر تقوی شما را اقرب است
بل در ایمان عدل، اصل مطلب است
وز خدا ترسید کو باشد خبیر
بر هر آنچه می کنید از ناگزیر
وعده فرموده است حق بر مؤمنان
وآنکه کاری کرده نیکو در جهان
دل به پاس عهد و پیمان داشتن
هم قدم بر راستی بگذاشتن
بهر ای شان است آمرزش یقین
همچنین اجری بزرگ از رب دین
و آنکه بر آیات ما کافر شدند
یا مکذب پس به دوزخ واردند
بیشک این قومند اصحاب جحیم
عین دوزخ باشد آن خُلق وخیم
ای گروه مؤمنان آرید یاد
نعمتی کو بر شما ز اکرام داد
قصد چون کردند قوم آنگه که دست
بر گشایند از پی قتل و شکست
دستشان را از شما حق داشت باز
تا نماندید از جهاد و از نماز
می بترسید از خدای ذوالکرم
از خلاف عهد و کفران نعم
مؤمنان را پس توکل بر خدا
کرد باید در نوا و در عنا