صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴- سوره نساء » ۳۱- آیات ۱۶۴ تا ۱۷۰

وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنٰاهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَ کَلَّمَ اَللّٰهُ مُوسیٰ تَکْلِیماً (۱۶۴) رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاّٰ یَکُونَ لِلنّٰاسِ عَلَی اَللّٰهِ حُجَّةٌ بَعْدَ اَلرُّسُلِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَزِیزاً حَکِیماً (۱۶۵) لٰکِنِ اَللّٰهُ یَشْهَدُ بِمٰا أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ اَلْمَلاٰئِکَةُ یَشْهَدُونَ وَ کَفیٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً (۱۶۶) إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلاٰلاً بَعِیداً (۱۶۷) إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اَللّٰهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لاٰ لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقاً (۱۶۸) إِلاّٰ طَرِیقَ جَهَنَّمَ خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً وَ کٰانَ ذٰلِکَ عَلَی اَللّٰهِ یَسِیراً (۱۶۹) یٰا أَیُّهَا اَلنّٰاسُ قَدْ جٰاءَکُمُ اَلرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلِیماً حَکِیماً (۱۷۰)

و پیغمبرانی چند که بدرستی که قصه خواندیمشان بر تو از پیش و پیغمبرانی که نخواندیم قصه ایشان را بر تو و سخن کرد خدا با موسی سخن کردنی (۱۶۴) فرستادگانی مژده‌دهندگان و بیم‌کنندگان تا نباشد مر مردمان را بر خدا بهانه پس از ارسال رسولان و باشد خدا غالب درست کردار (۱۶۵) لیکن خدا گواهی می‌دهد بآنچه فرو فرستاد بتو فرستادش بدانش خود و فرشتگان گواهی می‌دهند و کافیست خدا بگواهی (۱۶۶) بدرستی که آنان که کافر شدند و باز داشتند از راه خدا بحقیقت گمراه شدند گمراهی دور (۱۶۷) بدرستی که آنان که کافر شدند و ستم کردند نباشد خدا که بیامرزد ایشان را و نه که راه نماید ایشان را راهی (۱۶۸) مگر راه دوزخ جاودانیان در آن همیشه و باشد آن بر خدا آسان (۱۶۹) ای مردمان بحقیقت آمد شما را پیغمبر براستی از نزد پروردگارتان پس بگروید بهتر است مر شما را و اگر کافر شوید پس بدرستی که مر خدا راست آنچه در آسمانها و زمین است و باشد خدا دانای درست کردار (۱۷۰)

وآن رسولانی که از هر یک قصص

بر تو خواندیم تا دانی به نصّ

پیشتر زین سوره یا ز امروز پیش

ذکر هر یک گشته اندر جای خویش

وآن رسولانی کز ایشان هیچ ما

قصّه ننمودیم بر تو ز اقتضا

حق تعالی گفت با موسی سخن

وین نهایت بد ز وحی ذوالمنن

این رسولان را نمودیم از یقین

ما به خلقان مبشِّرِین و منذِرین

تا نباشد مردمان را بر خدا

حجتی بعد از رسل در اهتدا

حق بود غالب در ارسال رسل

راستکار اندر نبوّت در سبل

تا کدام از انبیاء را اختصاص

هست اندر هر زمان بر وجه خاص

هم چه نوع از وحی و احکام کتاب

درخور است او را هم اعجاز و خطاب

مقتضی تا چون بود با حکمتش

هر نبی را در نزول و دعوتش

لیک باشد حق تعالی شاهدت

بر هر آن چیزی که داده زایدت

وآنچه نازل بر تو کرده است از کتاب

معجز است آن جمله از هر فصل و باب

اوست شاهد بر تو که احکامت سر است

معجزت افزون ز هر پیغمبر است

حق فرستاد آن به علم خویشتن

که از او ماندند عاجز اهل فن

جمله محتاجند و لابد مردمان

در معاش و در معاد خود بدان

هم ملایک شاهدان عادلند

در گواهی یک زبان و یکدلند

هست کافی مر تو را بر حق گواه

کو تو را هم شاهد است و هم پناه

وآن کسان کز بددلی کافر شدند

وز ره حق مردمان را ره زدند

مردمان را داشتند از راه باز

از پی کتمان حق از حرص و آز

کاین محمّد(ص) نیست آن کاندر کتاب

نَعت او ثبت است در هر فصل و باب

هست او بر شکل و بر روی دگر

بر صفات دیگر و خوی دگر

گمرهند این فرقه، گمراهی بعید

که نباشد هیچشان مقصد پدید

می بپوشیدند حق را در ظلم

بر نبی کردند از کتمان ستم

نیست حق کآمرزد ایشان را به خواست

هم بننماید بر ایشان راه راست

جز به دوزخ نیست ایشان را رهی

جاودان اینشان بود منزلگهی

وین بس آسان بر خدا، نی مشکل است

در خلود ار غافلی مستأصل است

بر شما آمد رسول ای مردمان

با بیانی راست از بهر نشان

قصد از بِالْحقّ علیّ مرتضی(ع) است

اهل حق دانند کاین معنی بجاست

این نه من گویم کلام صادق (ع) است

قول صادق (ع) بر سخن ها فائق است

از ابی جعفر رسیده است این خبر

وجه آن دریاب اگر داری نظر

جای خود زین نکته سازم آگهت

گر به جمع اهل دل باشد رهت

بر شما مردم رسولی نامدار

آمد اینسان بالحق از پروردگار

بالحق اعنی بر ولایت داعی است

در سلوک خلق، للحق ساعی است

پس به او آرید ایمان کو سر است

مر شما را اندر ایمان بهتر است

ور به او یا امر او کافر شوید

بر نبوّت یا ولایت نگروید

پس بود حق را به تحقیق مبین

آنچه باشد در سماوات و زمین

حق بود یعنی غنی از ماسوی

تا چه جای کفر و ایمان شما

مقتضی گردید علم و حکمتش

تا که خواند خلق را بر طاعتش

ور نه او را نیست هرگز حاجتی

بر خلایق در ثواب و طاعتی

داشت آگاهی به خیر جانشان

کرد زآن رو حکم بر ایمانشان