وَ لَوْ أَنّٰا کَتَبْنٰا عَلَیْهِمْ أَنِ اُقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اُخْرُجُوا مِنْ دِیٰارِکُمْ مٰا فَعَلُوهُ إِلاّٰ قَلِیلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مٰا یُوعَظُونَ بِهِ لَکٰانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِیتاً (۶۶) وَ إِذاً لَآتَیْنٰاهُمْ مِنْ لَدُنّٰا أَجْراً عَظِیماً (۶۷) وَ لَهَدَیْنٰاهُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِیماً (۶۸) وَ مَنْ یُطِعِ اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولٰئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِکَ رَفِیقاً (۶۹) ذٰلِکَ اَلْفَضْلُ مِنَ اَللّٰهِ وَ کَفیٰ بِاللّٰهِ عَلِیماً (۷۰)
اگر آنکه ما نوشته بودیم بر ایشان که بکشید خودهاتان را یا بیرون روید از دیارتان نمیگروند آن را مگر اندکی از ایشان و اگر آنکه ایشان کرده بودند آنچه پند داده میشدند بآن هر آینه بود بهتر برای ایشان و سختتر در ثابت گردانیدن (۶۶) و در آن هنگام میدادیمشان از نزد خود مزدی بزرگ (۶۷) و هر آینه هدایت کرده بودیمشان براه راست (۶۸) و هر که فرمانبرد خدا و رسول را پس آنها باشند با آنان که احسان کرد خدا بریشان از پیغمبران و راستگویان و شهداء و نیک مردان و خوبند آنها از جهة رفاقت (۶۹) آن فضل است از خدا و کافیست خدا دانا (۷۰)
داشت از انصار مردی خُرد خیر
گفتگو در آب رودی با زبیر
آمدند آن هر دو نزد مصطفی(ص)
از پی رفع نزاع و ماجرا
با زبیر او گفت خیر از آب بِه
چون شدی سیراب بر همسایه ده
آن صحابی را نبد بهر از شرف
گفت، بگرفتی به حکم از وی طرف
زآنکه او بد عمه زاده و خویش تو
این حکومت بود دور از کیش تو
شد برون از نزد پیغمبر ملول
گفت با مردم، گذشت از حق رسول
بر مسلمانان در این باب از یهود
طعنها بس رفت زین گفت و شنود
نیست ما را شرح این گفتن به کار
کرد این آیت نزول از کردگار
که به حکمت تا رضاء ندهند خلق
از نفاق و کافری نرهند خلق
بر خدا ناورده اند ایمان یقین
هم به احکام و کتاب و یوم دین
پس نمی یابند اندر خود حرج
زآنچه کردی حکم بر فتح و فرج
گرچه باشد بر خلاف میلشان
کس نگردد تنگدل زآن در نهان
گردن از طاعت نهند و انقیاد
انقیادی محکم از عشق و وداد
می نوشتیم ار بر ایشان ز امت حان
قتل و بیرون رفتن از شهر و مکان
همچو اسرائیلیان کز یکدگر
ألفها کُشتند تا شام از سحر
وز بلد شد حکم تا بیرون روند
وز وطن آواره در هامون شوند
این نکردی جز قلیلی زین گروه
که به دین باشند راسخ تر ز کوه
ور که می کردند ایشان از پسند
آنچه بود از حق بر ایشان امر و پند
می نمودندی اطاعت از رسول
و امر او را از ره طاعت قبول
بهر ایشان بود بهتر از جهات
سختتر در عقل و ایمان و ثبات
وز تثبت اندر ایمانشان دهیم
اجرشان از نزد خود اجری عظیم
هم نماییم آن کسان را راه راست
رهروان را راه و مقصد تا کجاست
وآنکه فرمان برد از حق، وز رسول
آن گروه اندر قیامت در حصول
با کسانی ز اهل حق باشند یار
کاهل اِنعامند از پروردگار
ز انبیاء و صادقان و صالحان
وآن شهیدان که فدا کردند جان
وآنکه باشد در رفاقت نیک پی
یار هر کس کو رود بر گام وی
یا تواند بود کاین نیکو رفیق
نیست غیر از آن چهار اندر طریق
یعنی ایشان در رفاقت اکملند
از تمام خلق عالم افضلند
کرده حق بر چار قسم اخیار را
برگزیده بر عباد این چار را
انبیاء که محرم راز وی اند
در حریم قرب دمساز وی اند
صادقان اهل عیانند و شهود
دیده ز اشیاء سرّ سلطان وجود
وآن شهیدان رسته از آمال خویش
در ره او داده جان و مال خویش
صالحان بر پاس امر حضرتش
کرده واحد همّ خود در طاعتش
هر که شد با این جماعت همنشین
گردد او روشن دل و پاکیزه دین
از نَّبِیِّین قصد یا پیغمبر است
هم ز صِّدِیقِین مراد از حیدر است
گر به لفظ جمعشان بستوده حق
جامعند این دو در اوصاف فرق
بحر گویی کافی است از ذکر در
خاصه بحری کو ز گوهرهاست پر
یک علی گو کار خود یکباره کن
پردة چشم دو بین را پاره کن
از شهیدان شد اشارت بر حسین(ع)
هر نبیّ و هر ولیّ را نور عین
صالحان اولاد او تا قائمند
بر وجوب لطف از حق دائمند
« در بیان و تحقیق مهدویت »
دور قائم، دائم است از رب دین
تا قیامت ز اولیاء و راشدین
هر زمانی را و لی ای لازم است
وین ولایت در مدار قائم است
مهدی هادی است قائم در طریق
رهروان را در روش نیکو رفیق
پادشاهانند در ملک وجود
قائم از مرآت هر یک در نمود
فانی از آثار خود بر دائمند
وز حق اندر دور دائم قائمند
صد چراغ از شمع واحد روشنند
جمله یک نورند گرچه صد تنند
میتوانی کز چراغی صد چراغ
برفروزی در سرا و دشت و باغ
شرط نقلش لیک باشد اشتعال
بی ز شعله نیست ممکن انتقال
اشتعال آن اتصال است از ولی
همچنین تا اصل آن ذات العلی
دور مهدی این بود بر اتصال
گر شناسی دور او را در مجال
دور یک دور است نزد اهل دل
وآن بود دائر به مهدی متصل
این است فضلی از خدا در کارشان
که شود منْعم علَیهِم یارشان
بلکه خود که مؤمن از جان و دلند
جمله در منْعم علَیهِم داخلند
پس بود بی شک خداوند علیم
در جزای اهل ایمان بر نعیم
که صلاحیت مر ایشان راست تام
در توافق با خواص و با کرام
بعد ذکر اهل ایمان و سداد
میکند حق امر بر جنگ و جهاد