صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۳- سوره آل عمران » ۳۱- آیات ۹۲ تا ۹۵

لَنْ تَنٰالُوا اَلْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ وَ مٰا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‌ءٍ فَإِنَّ اَللّٰهَ بِهِ عَلِیمٌ (۹۲) کُلُّ اَلطَّعٰامِ کٰانَ حِلاًّ لِبَنِی إِسْرٰائِیلَ إِلاّٰ مٰا حَرَّمَ إِسْرٰائِیلُ عَلیٰ نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ اَلتَّوْرٰاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرٰاةِ فَاتْلُوهٰا إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۹۳) فَمَنِ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ اَلْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلظّٰالِمُونَ (۹۴) قُلْ صَدَقَ اَللّٰهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرٰاهِیمَ حَنِیفاً وَ مٰا کٰانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ (۹۵) نیابید هرگز نیکی را تا انفاق کنید از آنچه دوست می‌دارید و آنچه را انفاق کنید از چیزی پس بدرستی که خدا بآن داناست (۹۲)

همه طعامی بود حلال از برای بنی اسرائیل مگر آنچه حرام کرد اسرائیل بر خودش پیش از آنکه فرو فرستاده شود تورات بگو پس بیاورید تورات را پس بخوانیدش اگر هستید راستگویان (۹۳) پس هر که افترا بندد بر خدا دروغ را پس از آن پس آن گروه ایشانند ستمکاران (۹۴) بگو راست گفت خدا پس پیروی کنید ملت ابراهیم حق‌گرای را و نبود از شرک‌آورندگان (۹۵)

لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ

آنچه داری دوست یعنی ده بر او

نیست تنها بذل مال، انفاق و برّ

حق به مالت ننگرد بیند به سرّ

تا چه باشد نیّتت در بذل مال

بر هدایت می دهی یا بر ضلال

هر عمل کآن بر حقت نزدیک کرد

هست آن بِرّ تا که فعلی نیک کرد

مر تقرّب نیست ممکن بر حقت

هرگز الاّ بالتبرّؤ مطلقت

وآن تبرّا از وجود غیر اوست

زو حجاب است آنچه را داری تو دوست

این حجب در مهر او از خود بریز

تا قبول افتد دهی گر یک مویز

کم ده و نیکو ده اندر راه او

می بخواه آن را که شد دلخواه او

هر چه داری دوست آن شرک خفی است

دوست گیر آن را که جز او هیچ نیست

حبّ غیر او چو رفت از دل برون

مال چبود تا دهی کم یا فزون

عاشق مخلوق گر در راه دوست

بگذرد از هر چه کو دارای اوست

هم نماید ترک جان هم ترک سر

تا چه جای ملک و مال و زیب و زر

̂́یارش ار بیند که داد او آنچه داشت

بهر فردا لیک یک درهم گذاشت

قدر آن یار از تلطّف کم کند

دیرتر او را به خود محرم کند

تو به راه عشقِ خلاّق ای دغل

می دهی آن را که رد است و اقل

گر بود در سفره ات مرغ و بره

بهر مسکین نان خشک است و تره

آن هم ار بدهی بدون منّتی

یا بدون رنجشی و زحمتی

در زکات آن را دهی کو ارذل است

گندم بی مغز و جوز انزل است

در عوض هم خواهی از حق عمر و مال

هم بهشت و هم حیات بی زوال

گویی افزون ده مرا یا رب عوض

اهل بیتم را نگهدار از مرض

من زکاتی را که گفتی داده ام

دست من گیر این زمان کافتاده ام

گر شفاء یابم شود کارم درست

بهر درویشان پزم آشی نخست

یا کُشم آن بُز که امروز از گله

بر عقب میرفت اندر مرحله

بر نظر می آمد ارچه دور بود

کآن بُز شیر آورم رنجور بود

حاصل او را می کشم در راه تو

لیک دارم خواهش از درگاه تو

تا که داری سالم از هر آفتم

صد رمه گردد فزون بر دولتم

مور ز انبار ار برد یک دانه ام

یا که افتد ناودان خانه ام

کرده ای در شرط من یا رب خلاف

دان بدینسان آن مهمات گزاف

نیست قابل ذکر ایشان در مقال

این قدر هم بود بهر انتقال

پس کنید انفاق گر چیزی ز مال

هست دانا بر ضمایر ذوالجلال

هر طعامی بهر اسرائیلیان

حلّ و طیّب بود بی نقص و زیان

جز که اسرائیل چیزی را حرام

کرد بهر خویش در نذر از طعام

وآن معیّن گشته بر لحم ابِل

بس لذیذ آن بُد به ذوق معتدل

سابق از تنزیل تورات است آن

نی که باشد در کتاب این داستان

گو بیارید و بخوانید ار بجاست

این به تورات و شما گویید راست

یعنی ار لحم ابِل باشد حرام

یا عروقی کوست در لذت تمام

بود اسرائیل را دردی به پا

کآن بود معروف بر عِرق النسا

گفت گر یابم شفاء لحم ابِل

شد حرامم که نی ام پیمان گسل

علت این بُد، کرد گر ترک این طعام

نی که از حکم کتاب آمد حرام

پس هر آن کو بر خدا بست افترا

کاذب است و ظالم اندر ماجرا

گو که صدق است آنچه فرموده است حق

در مقام حلّ و حرمت با فرق

پس نمایید از ارادت پیروی

دین ابراهیم را کآمد قوی

او نبود از مشرکان که نسبتش

مشرکان بر خود دهند از رفعتش

ذکر او شد پیش کو مشرک نبود

هم نبوده است از نصاری و یهود

هست او زین نام و نسبت ها اجل

این به نفی قول عامه است و ملل

کودکی گوید پدر را کآفتاب

سیب یا لیموست با این رنگ و آب

گوید او را نیست این لیمو و سیب

بیش از این کودک چه فهمد زآن ادیب