إِنّٰا أَرْسَلْنٰاکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لاٰ تُسْئَلُ عَنْ أَصْحٰابِ اَلْجَحِیمِ (۱۱۹) وَ لَنْ تَرْضیٰ عَنْکَ اَلْیَهُودُ وَ لاَ اَلنَّصٰاریٰ حَتّٰی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اَللّٰهِ هُوَ اَلْهُدیٰ وَ لَئِنِ اِتَّبَعْتَ أَهْوٰاءَهُمْ بَعْدَ اَلَّذِی جٰاءَکَ مِنَ اَلْعِلْمِ مٰا لَکَ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ نَصِیرٍ (۱۲۰)
بدرستی که ما فرستادیم تو را بحق مژده دهنده و بیم دهنده و پرسیده نشود از یاران دوزخ (۱۱۹) و هرگز خشنود نشوند از تو یهود و نه ترسا تا آنکه پیروی کنی کیش ایشان را بگو بدرستی که هدایت خدا آن هدایتیست و اگر پیروی کردی خواهشهای ایشان را بعد از آنکه آمد تو را از دانش نباشد مر تو را از خدا هیچ دوستی و نه یاری کنی (۱۲۰)
ما فرستادیم بالحق ای رسول
هم بشیر و هم نذیرت در نزول
بر جنان باشی مطیعان را بشیر
بیم بدهی عاصیان را از سعیر
هیچ اگر نایند در دین سلیم
خود تو کی پرسیده گردی از جحیم
کس نَپرسد از تو هیچ ای مستطاب
کز چه زین دونان نشد رفع حجاب؟
از تو کی خوشنود گردند ای ودود
از رهی هرگز نصاری و یهود
تا که گردی پیرو آئینشان
در عیان، هم ملّت و هم دینشان
گو هدایت آن بود کز حق بود
یعنی از توحید او مشتق بود
گر تو گردی پیرو اهوائشان
بعد از آن کآمد ز علمت نور جان
نیستت از حق ولیّ و ناصری
پس مکن قصد از رضای قاصری
مصطفی جستی رضای کافران
تا مگر آیند در دینش سران
آمد این آیت که ایشان در نیّت
از تو کی راضی شوند از ترضیت
جو رضای حق در احکام و عمل
نی رضای خودپسندان دغل
که هوای نفسشان گردیده دین
غیر دنیا نیستشان دینی مبین
ناصرت حق بس بود، اینها خسند
نیستشان دل گر یکی ور صد کسند
صد هزاران پرّ کاه اندر نهاد
خود تو گو چبود به پیش تند باد
باد هم دانی که در فرمان کیست
پیش حکمش باد با کَه مستوی است