او با من میباشد و در کار خود پهلوان است و نقش ها و صوتها را طوری میخواند و با وجودی که عامی است گاهی از او شعری سر میزند این مطلع و بیت ازاوست :
خونابه ایست کاز دل بلبل چکیده است
تا گشت مرا دل زغم یار پریشان
جمعیت خاطر شده بسیار پریشان
جانا نشوی همدم اغیار که آخر