سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۶۲- مولانا جاروبی هروی

مردی عاشق پیشه لوند بود . اما عاشقی او بصورت خوب نبود بلکه هر که حاکم و بزرگ بود او عاشقش می شد چنانکه در قندهار عاشق بابر پادشاه شده بود و پادشاه مذکور در سن پنجاه سالگی بود و گویند با وجود پیری بسیار بد قیافت بوده و مولانای مذکور را بدین واسطه ایذای بلیغ کرده بود و با وجود آن متنبه نشده بود، چنانکه به هرات آمد عاشق درمش خان شد و بعد از آن هرکس که حاکم بود او عاشق او بود، در جواب غزل فغانی بمطلع :

از کوی تو چون باد برآشفتم و رفتم

گردی ز دل مدعیان رفتم و رفتم

غزلی گفته بود و در مقطع آن جاروبی را طوری آورده است :

جاروبی ام و بسته کمر از پی خدمت

هر شام و سحر خاک درت رفتم و رفتم