سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۳۴- مولانا مایلی رشتی

او نیز از جمله متعینان آنجاست و خالی از حیثیتی نبوده و طبعش در شعر شوخی مینموده این چند مطلع از اوست :

گر شود تیز بقصد سر من خنجر او

سر چه باشد که گذشتن بتوان از سر او

ریزه های تیشه فرهاد شد ریگ روان

تا ز سم توسن شیرین نیابد کس نشان

یکی از شعرای عصر منکر شده که این مضمون از او نیست و او در جواب گفته که :

تا خلیل آسا سوی بتخانه شد آن دلستان

سر به پیش افکنده اند از شرم روی او بتان